periosteum

/ˌperiːˈɑːstiːəm//ˌperɪˈɒstɪəm/

معنی: ضریع استخوان، پوشش استخوان
معانی دیگر: (کالبد شناسی) پیرا استخوان، دور ناخنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: periostea
مشتقات: periosteal (adj.), periosteally (adv.)
• : تعریف: a tough, fibrous membrane that covers all bones except at the joints.

جمله های نمونه

1. Objective To investigate the clinical application of vascuiarize periosteum flap repair and tibia fractures nonunion prevention.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی کاربرد بالینی ترمیم فلپ پریوستوم واکسویاریزه و پیشگیری از جوش نخوردن شکستگی‌های درشت نی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد کاربرد بالینی تعمیر دریچه vascuiarize periosteum و جلوگیری از شکستگی استخوان درشت نی:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pedicle vascularized iliac periosteum may produce membrane bone in femoral head.
[ترجمه گوگل]پریوستوم ایلیاک عروقی ساقه ممکن است باعث ایجاد استخوان غشایی در سر استخوان ران شود
[ترجمه ترگمان]Pedicle vascularized iliac periosteum ممکن است استخوان غشا را در سر استخوان ران تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. ObjectiveTo study the effect of self ilium periosteum free state transplantation on curing femoral neck fracture.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر پیوند حالت آزاد پریوستوم خود ایلیوم بر بهبود شکستگی گردن فمور
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر of بر روی شکستگی گردن استخوان ران را مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Intraforaminal ligaments connect the periosteum and transforaminal ligaments to the nerve root sleeves and vessels within the fatty areolar tissue.
[ترجمه گوگل]رباط‌های داخل سوراخی، پریوستئوم و رباط‌های ترانس فوامینال را به آستین‌های ریشه عصبی و عروق داخل بافت آرئولار چرب متصل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Intraforaminal ligaments the و transforaminal ligaments را به آستین ها و رگ ها را درون بافت چربی چرب متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Damage to the trochlea could occur, as the periosteum is elevated from bone or during healing.
[ترجمه گوگل]آسیب به تروکلئا ممکن است رخ دهد، زیرا پریوستوم از استخوان بالا می رود یا در طول بهبودی
[ترجمه ترگمان]آسیب به the ممکن است رخ دهد، چون the از استخوان بالا برده می شود و یا در طول درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. X ray features included comose symmetry periosteum in limb, skeleton great, normal marrow and joint.
[ترجمه گوگل]ویژگی های اشعه ایکس شامل پریوستوم تقارن کموز در اندام، اسکلت بزرگ، مغز طبیعی و مفصل بود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اشعه ایکس شامل comose تقارن در عضو، اسکلت، مغز استخوان معمولی و مفصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The method of suspending musculocutaneous flap to periosteum is perfect one of lower blepharoplasty and lifting midface to flatten nasolabial fold.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش تعلیق فلپ پوستی عضلانی به پریوست یکی از روش های بلفاروپلاستی تحتانی و لیفت وسط صورت تا صاف کردن چین بینی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش تعلیق یک دریچه به periosteum یکی از blepharoplasty lower و بلند کردن midface برای صاف کردن nasolabial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Proliferation of periosteum was observed in some of the animals injected with BSA and PBS.
[ترجمه گوگل]تکثیر پریوستوم در برخی از حیوانات تزریق شده با BSA و PBS مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]تکثیر periosteum در برخی از حیواناتی که با BSA و PBS تزریق شدند مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assumes along the mastoid process outline a pre-fascia periosteum level the level" Y "the font incision, the exposed osseous external auditory meatus and the mastoid process.
[ترجمه گوگل]فرض می‌کند که در طول فرآیند ماستوئید، سطح پریوستوم پیش فاسیا، سطح برش فونت، ناحیه استخوانی بیرونی گوش و فرآیند ماستوئید را مشخص می‌کند
[ترجمه ترگمان]Assumes در طول فرآیند mastoid، طرح کلی پیش از پیوندی را در سطح برش فونت \"Y\" در سطح برش قلم، the در معرض osseous شنیداری خارجی و فرآیند mastoid قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Expose the medial malleolus by reflecting the periosteum but preserve the deltoid ligament.
[ترجمه گوگل]با انعکاس پریوستوم، مالئول داخلی را در معرض دید قرار دهید، اما رباط دلتوئید را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]the میانی را با انعکاس the نشان دهید اما رباط deltoid را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Periosteum and endosteum play roles in not only bone development and bone formation but also bone regeneration and bone reparation.
[ترجمه گوگل]پریوستوم و اندوستئوم نه تنها در رشد استخوان و تشکیل استخوان بلکه در بازسازی استخوان و ترمیم استخوان نیز نقش دارند
[ترجمه ترگمان]periosteum و endosteum نه تنها در رشد استخوان و استخوان بلکه بازسازی استخوان و reparation استخوان نقش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Otherwise, the adhesion of abradant periosteum was rather strong. After adhesion, it was hardly influencing for function. So don't emphasize to avoid avulsing lingual side's periosteum clinically.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، چسبندگی پریوستوم ساینده نسبتاً قوی بود پس از چسبندگی، به سختی بر عملکرد تأثیر می گذارد بنابراین برای پرهیز از برداشتن بالینی پریوستوم سمت زبانی تاکید نکنید
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، چسبندگی of periosteum نسبتا قوی بود پس از چسبندگی، به سختی برای عملکرد موثر بود بنابراین تاکید نکنید که از درمان بالینی avulsing استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The external surface and periosteum of mandible was supplied by the periosteal arteries and the bony perforator of muscular artery, respectively.
[ترجمه گوگل]سطح خارجی و پریوستوم مندیبل به ترتیب توسط شریان های پریوستال و سوراخ کننده استخوانی شریان عضلانی تامین می شود
[ترجمه ترگمان]سطح خارجی و periosteum فک به ترتیب توسط شریان های استخوانی و استخوانی عضلانی برای سرخرگ عضلانی تامین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions: The transposition of external malleolus periosteum bone flap pedicled with external malleolus anterior artery can be designed to plerosis the injured talus.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: جابجایی فلپ استخوان پریوستئوم مالئول خارجی پدیک شده با شریان قدامی مالئول خارجی را می‌توان برای پلروز تالوس آسیب دیده طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: جابجا شدگی bone بیرونی استخوان periosteum خارجی با سرخرگ جلویی بیرونی بیرونی می تواند برای plerosis کردن talus مجروح طراحی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To analyze the role of periosteum in guided bone regeneration by means of undecalcified sections and X-ray films.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل نقش پریوستوم در بازسازی استخوان هدایت‌شده با استفاده از بخش‌های غیرکلسی‌شده و فیلم‌های اشعه ایکس
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل نقش of در بازسازی استخوان راهنما با استفاده از بخش های undecalcified و فیلم های اشعه ایکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضریع استخوان (اسم)
periosteum

پوشش استخوان (اسم)
periosteum

انگلیسی به انگلیسی

• membrane of tough fibrous tissue covering the bones (anatomy)

پیشنهاد کاربران

غشایی از جنس فیبر که سطح استخوان را می پوشاند
periosteum ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: برون‏اُست
تعریف: غشایی رشته‏ای که تنۀ استخوان های‏دراز را می‏پوشاند
برون اُست، ضریع، پریوست یا پریوستئوم ( به انگلیسی: Periosteum ) پرده یا لایه ای مانند پارچه است که روی استخوان های بدن کشیده شده و به آن چسبیده است. این پرده، غشایی رشته ای است که تنۀ استخوان های‏ دراز را می پوشاند. ویکی پدیا

بپرس