periodicity

/piːriːəˈdɪsɪtiː//ˌpɪərɪəˈdɪsɪtɪ/

معنی: دوره، تناوب، نوبت، دوری، حالت تناوبی
معانی دیگر: دوره ای بودن، دورگی، (برق) فرکانس، بسامد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the tendency to recur at regular intervals.

(2) تعریف: in chemistry, the similarity of properties among elements that occupy similar positions in the periodic table.

جمله های نمونه

1. Periodicity is the consequence of activity propagating through the closed loop.
[ترجمه گوگل]تناوبی نتیجه فعالیتی است که از طریق حلقه بسته منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]Periodicity نتیجه فعالیت انتشار از طریق حلقه بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other features of migraine, such as the distinct periodicity and vomiting, may be lacking.
[ترجمه گوگل]سایر ویژگی‌های میگرن، مانند تناوب مشخص و استفراغ، ممکن است فاقد آن باشند
[ترجمه ترگمان]ویژگی های دیگر میگرن، مانند تناوبی بودن و استفراغ، ممکن است کم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Periodicity of nuclear properties began to show up.
[ترجمه گوگل]دوره ای خواص هسته ای شروع به نشان دادن کرد
[ترجمه ترگمان]Periodicity خواص هسته ای شروع به نشان دادن آن ها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Periodicity advance model of 1 - D slab symmetry detonation wave is investigated.
[ترجمه گوگل]مدل پیشروی تناوبی موج انفجاری تقارن دال 1-D بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]مدل پیشروی Periodicity یک موج انفجار تقارن ۱ - D مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The periodicity in the distribution of quasar redshifts is interpreted assuming that the cosmological space is a topologically compactified manifold like three dimensional torus.
[ترجمه گوگل]تناوب در توزیع جابه‌جایی‌های سرخ کوازار با این فرض تفسیر می‌شود که فضای کیهانی یک منیفولد فشرده‌شده توپولوژیکی مانند چنبره سه‌بعدی است
[ترجمه ترگمان]تناوب در توزیع of redshifts فرض می شود که فضای کیهانی یک manifold topologically مانند یک torus سه بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is shown that the periodicity and weakening surge is caused by the interaction between the self-excitation of the resonant circuit and transferred electron oscillation of the switch.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که تناوب و تضعیف موج ناشی از برهمکنش بین خود تحریکی مدار تشدید و نوسان الکترون منتقل شده سوئیچ است
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که تناوب موج و موج ضعیف ناشی از برهمکنش بین خود تهییج مدار رزونانس و نوسان الکترون در سوییچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a primary periodicity of about years for snow cover.
[ترجمه گوگل]یک دوره تناوب اولیه حدود سال برای پوشش برف وجود داشت
[ترجمه ترگمان]دوره تناوب اولیه برای پوشش برف وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In some cell lines there is a similar periodicity in changes of cell surface antigenicity or response to wheat germ agglutinin.
[ترجمه گوگل]در برخی از رده های سلولی تناوب مشابهی در تغییرات آنتی ژنی سطح سلولی یا پاسخ به آگلوتینین جوانه گندم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در برخی از خطوط سلولی تناوب مشابهی در تغییرات سطح سلول یا واکنش به agglutinin germ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, sounds that display a recognizable periodicity tend to be more musical than those that are nonperiodic .
[ترجمه گوگل]با این حال، صداهایی که تناوب قابل تشخیصی را نشان می‌دهند، نسبت به صداهایی که غیر متناوب هستند، موسیقایی‌تر هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، صداهایی که یک تناوبی قابل تشخیص را نمایش می دهند، بیشتر از آن هایی که nonperiodic هستند، موزیکال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lastly, the paper studies the periodicity of the minimal strong components and the circularly dominating index.
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله تناوب مولفه های قوی حداقل و شاخص دایره ای غالب را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله تناوب کمتری مولفه های قوی و شاخص غالب غالب را مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In consistent with the periodicity of cambial activity, the variability of peroxidase isozyme activity as demonstrated by isozymography was most sign.
[ترجمه گوگل]مطابق با تناوب فعالیت کامبیال، تنوع فعالیت ایزوآنزیم پراکسیداز همانطور که توسط ایزوآنزیموگرافی نشان داده شد بیشترین علامت را داشت
[ترجمه ترگمان]با تناوب فعالیت cambial، تغییر فعالیت peroxidase که توسط isozymography نشان داده شد، بیشتر نشانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The periodicity of the flow and heat transfer in a corrugated channel is numerically investigated.
[ترجمه گوگل]تناوب جریان و انتقال حرارت در یک کانال موجدار به صورت عددی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تناوب جریان و انتقال گرما در یک کانال چین دار به صورت عددی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The periodicity disappears when the mass flux is larger, and the flow is more chaotic.
[ترجمه گوگل]تناوب زمانی که شار جرم بزرگتر است ناپدید می شود و جریان آشفته تر است
[ترجمه ترگمان]تناوب زمانی ناپدید می شود که شار جرمی بزرگ تر باشد، و جریان بی نظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The present paper presents a new optimized algorithm based on the periodicity of angles, the limit of angles, and the tabulation space for software implementation.
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر یک الگوریتم بهینه شده جدید را بر اساس تناوب زوایا، حد زوایا و فضای جدول بندی برای پیاده سازی نرم افزار ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم بهینه جدید براساس تناوب تناوب، محدوده زاویه ها، و فضای tabulation برای اجرای نرم افزار ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوره (اسم)
space, course, age, era, period, term, cycle, set, periodicity, periphery, stretch, spell, circuit, stadium, epoch, felly

تناوب (اسم)
shift, alternation, frequency, periodicity, intermittence, frequence, frequentation

نوبت (اسم)
shift, period, round, turn, alternation, periodicity, intermittence, innings, heat, tour, reprise

دوری (اسم)
distance, separation, dish, periodicity, grail, remoteness, improbability, inaccessibility, paten

حالت تناوبی (اسم)
periodicity

تخصصی

[شیمی] خصلت تناوبی، پستایش
[ریاضیات] دوره ای بودن، تناوب
[آمار] دوره ای بودن

انگلیسی به انگلیسی

• state of being seasonal; state of occurring at regular intervals

پیشنهاد کاربران

the tendency of an event or series of events to happen repeatedly in a fixed pattern
کرایش رخداد یا مجموعه رخدادهایی به اینکه پیوسته با الگویی پایدار رخ دهد
دوره گرایی
دوره مندی
[سرمایه گذاری]
به تعداد دفعات پرداخت کوپن طی معمولا یک سال دوره مندی گویند. برای مثال قرضه ای با دوره مندی 2 دارای پرداخت کوپن نیمساله و قرضه با دوره مندی 4 دارای پرداخت کوپن فصلی است.
...
[مشاهده متن کامل]

دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.

دوره، مــدت، تنآوب**
دوره زمانی

بپرس