• : تعریف: a publication composed of issues that appear at regular intervals. • مترادف: bulletin, gazette, journal, review, serial • مشابه: annual, bimonthly, magazine, monthly, newsletter, publication, quarterly
- These shelves are for magazines and other periodicals.
[ترجمه گوگل] این قفسه ها برای مجلات و مجلات دیگر هستند [ترجمه ترگمان] این قفسه ها برای مجلات و نشریات ادواری دیگر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor subscribes to various professional periodicals.
[ترجمه گوگل] دکتر مشترک نشریات حرفه ای مختلف است [ترجمه ترگمان] دکتر اشتراک مجلات مختلف رو داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The nurse makes periodical visits to these patients.
[ترجمه گوگل] پرستار به صورت دوره ای از این بیماران بازدید می کند [ترجمه ترگمان] پرستار از این بیماران بازدید دوره ای می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: of or relating to a publication issued at regular intervals. • مترادف: serial, serialized • مشابه: annual, bimonthly, monthly, quarterly, yearly
جمله های نمونه
1. the periodical room in a library
اتاق مجلات در کتابخانه
2. he tries to keep up with the periodical literature on shakespeare
او سعی می کند مقالات مجلات علمی درباره ی شکسپیر را بخواند.
3. They have already put out a new periodical.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً یک نشریه جدید منتشر کرده اند [ترجمه ترگمان]آن ها قبلا یک periodical جدید درست کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She refereed for a periodical a few years ago.
[ترجمه مهران] او چند سال پیش برای یک مجله مورد داوری قرار گرفت .
|
[ترجمه گوگل]او چند سال پیش برای یک مجله داوری کرد [ترجمه ترگمان]چند سال پیش برای یک مجله periodical در آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She made periodical visits to her dentist.
[ترجمه گوگل]او به طور دوره ای به دندانپزشک خود مراجعه می کرد [ترجمه ترگمان]او ملاقات های periodical را با دندان پزشکی انجام می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Some of these will be on the periodical shelves at your library and others you might want to send off for.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در قفسه های دوره ای کتابخانه شما قرار می گیرند و برخی دیگر ممکن است بخواهید برای آنها ارسال کنید [ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها در قفسه های مخصوص کتابخانه شما قرار خواهند گرفت و برخی دیگر ممکن است بخواهید آن ها را دنبال کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Classics author agrees, this print divides periodical to go out, caption fastens complier place to add.
[ترجمه گوگل]نویسنده کلاسیک موافق است، این نسخه چاپی را تقسیم بندی می کند تا به بیرون برود، زیرنویس محل انطباق را برای افزودن محکم می کند [ترجمه ترگمان]نویسندگان کلاسیک موافق هستند که این چاپ به صورت دوره ای از هم جدا می شود و در زیر به جای fastens جای می گیرد تا اضافه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Responsible for JV pressure meter check in and periodical calibration.
[ترجمه گوگل]مسئول کنترل فشار سنج JV و کالیبراسیون دوره ای [ترجمه ترگمان]مسیول بررسی میزان فشار JV و کالیبراسیون دوره ای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The periodical has its naturality and sociality.
[ترجمه گوگل]نشریه طبیعی بودن و اجتماعی بودن خود را دارد [ترجمه ترگمان]The naturality و sociality دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Caizi-Jiaren Novel (CJN) should not be a definite (periodical) concept in a narrow sense, but a historial one in the broad sense of the term.
[ترجمه گوگل]رمان کایزی-جیارن (CJN) نباید یک مفهوم معین (ادواری) به معنای محدود، بلکه تاریخی به معنای وسیع کلمه باشد [ترجمه ترگمان]رمان \"Caizi - Jiaren\" (CJN)نباید یک مفهوم مشخص (دوره ای)در یک حس محدود باشد، بلکه یک مفهوم historial در مفهوم گسترده عبارت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Telemann also founded a periodical that published new music, much of it by Telemann.
[ترجمه گوگل]Telemann همچنین نشریه ای را تأسیس کرد که موسیقی جدیدی را منتشر می کرد که بیشتر آن توسط Telemann ساخته شده بود [ترجمه ترگمان]Telemann همچنین دوره ای را تاسیس کرد که موسیقی جدید را منتشر کرد که بیشتر آن را توسط Telemann منتشر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was a paper, the Villager, but a parish pump periodical wasn't really what the place needed.
[ترجمه گوگل]یک روزنامه وجود داشت، روستایی، اما یک نشریه پمپ محله واقعاً آن چیزی نبود که آن مکان نیاز داشت [ترجمه ترگمان]یک روزنامه، روزنامه Villager وجود داشت، اما یک پمپ نوانخانه واقعا چیزی نبود که به آن نیاز داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Secondly, there is the problem of political bias in book and periodical selection in libraries.
[ترجمه گوگل]ثانیاً مشکل سوگیری سیاسی در انتخاب کتاب و ادواری در کتابخانه ها وجود دارد [ترجمه ترگمان]دوم، مشکل تعصب سیاسی در کتاب و انتخاب دوره ای در کتابخانه ها وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Phillips and Raup - comparing methods for teaching the use of periodical indexes, in 197
[ترجمه گوگل]فیلیپس و راوپ - مقایسه روش های آموزش استفاده از نمایه های دوره ای، در سال 197 [ترجمه ترگمان]روش فیلیپس و Raup - مقایسه روش ها برای آموزش استفاده از شاخص های دوره ای، در ۱۹۷ سال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The commission's call comes in the latest edition of Enforcement Update, a periodical regulatory newsletter sent to financial institutions.
[ترجمه گوگل]فراخوان کمیسیون در آخرین نسخه به روز رسانی اجرایی، یک خبرنامه تنظیمی دوره ای که به موسسات مالی ارسال می شود، ارائه می شود [ترجمه ترگمان]این درخواست کمیسیون در آخرین ویرایش به روز به روز رسانی های اجرایی، یک خبرنامه مقررات دوره ای ارسال شده به موسسات مالی، مطرح می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] به طور متناوب [ریاضیات] تناوبی، متناوب
انگلیسی به انگلیسی
• magazine, journal occurring at regular intervals, recurrent; cyclic; seasonal, periodic a periodical is a magazine, especially a serious or academic one. periodical means the same as periodic.
پیشنهاد کاربران
دوری ( منظم بودن در فواصل زمانی ) - صفت "The meetings are periodical. " ادواری ( چیزی که در فواصل زمانی مشخص تکرار می شود ) - صفت "The periodical publications contain journals and newspapers. " ... [مشاهده متن کامل]
نشریه ( مجله یا روزنامه ای که به صورت دوره ای منتشر می شود ) - اسم "Our Library offers a variety of periodicals" ( زمین شناسی ) : عصر ( هر یک از بخش های تقسیم بندی شدهٔ زمان در زمین شناسی. ) - اسم "The late Devonian period" ( ریاضی ) : متناوب - صفت "The function here is Periodical. "
ادواری
periodical ( n ) ( pɪriˈɑdɪkl ) =a magazine that is published every week, month, etc. , especially one that is concerned with an academic subject
periodical ( adj ) = دوره ای، ادواری، متناوب periodical current = جریان متناوب periodical insane = جنون ادواری ( جنونی که گه گاه رخ می دهد ) examples: 1 - He also began to pay the periodical payments, although it was necessary to have an attachment of earnings order. ... [مشاهده متن کامل]
او همچنین پرداخت های دوره ای را شروع کرد ، اگرچه لازم است پیوست درآمد ضمیمه شود. periodical ( noun ) = نشریه ادواری، ماهنامه، هفته نامه examples: 1 - I don't have time for periodicals. برای ( خواندن ) نشریات ادواری وقت ندارم. 2 - She has written for several legal periodicals. او برای چندین نشریه ادواری حقوقی مقاله نوشته است. 3 - The library subscribes to a number of periodicals dealing with the arts and sciences. این کتابخانه دارای تعدادی از نشریات ادواری است که به هنر و علوم می پردازند. 4 - It is a small publishing company specializing in periodicals for professionals in the field of transportation. این یک شرکت انتشاراتی کوچک است که در ماهنامه ( نشریات ادواری ) تخصصی متخصصان در زمینه حمل و نقل اختصاص دارد .