perigee

/ˈperɪdʒiː//ˈperɪdʒiː/

معنی: حضیض
معانی دیگر: (نجوم) حضیض، حضیض زمین، حضی­ نقطه ای از مدار سیاره که بزمین نزدیکترباشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in astronomy, the point in the orbit of a moon or other satellite at which it is closest to the earth. (Cf. apogee.)

جمله های نمونه

1. teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory
تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.

2. A spacecraft passing through its perigee point is moving faster than an equivalent craft on a circular orbit of the same radius.
[ترجمه گوگل]فضاپیمایی که از نقطه حضیض خود می گذرد سریعتر از یک فضاپیما در مداری دایره ای به همان شعاع حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]سفینه فضایی که از نقطه perigee عبور می کند سریع تر از یک سفینه معادل در مدار دایره ای با همان شعاع حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Consequently the force of gravity at perigee is not enough to hold it in a circular orbit.
[ترجمه گوگل]در نتیجه نیروی گرانش در حضیض برای نگه داشتن آن در مدار دایره ای کافی نیست
[ترجمه ترگمان]در نتیجه نیروی جاذبه در perigee برای نگه داشتن آن در مدار دایره ای کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This phenomenon of extreme proximity, known as 'maximal perigee, ' only occurs once every 18 years.
[ترجمه گوگل]این پدیده نزدیکی شدید که به "حاشیه حداکثری" معروف است، تنها هر 18 سال یک بار رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این پدیده مجاورت شدید، که به نام حداکثر perigee شناخته می شود، تنها یک بار در هر ۱۸ سال رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You now have the ecliptic longitude of perigee of the sun for the mean summer solstice of your chosen year (and effectively for the entire year) .
[ترجمه گوگل]شما اکنون طول جغرافیایی حضیض خورشید را برای میانگین انقلاب تابستانی سال انتخابی خود (و بطور مؤثر برای کل سال) دارید
[ترجمه ترگمان]شما در حال حاضر طول جغرافیایی perigee خورشید را برای انقلاب تابستانی متوسط سال انتخاب شده تان (و به طور موثر برای کل سال)دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The shape and perigee of artificial satellite orbits shall continually variate due to caused by the atmospherical drag and the earth gravity.
[ترجمه گوگل]شکل و حضیض مدارهای ماهواره ای مصنوعی به دلیل نیروی کشش اتمسفر و گرانش زمین باید به طور مداوم تغییر کند
[ترجمه ترگمان]شکل و perigee مدارهای ماهواره مصنوعی به دلیل ناشی از کشش atmospherical و جاذبه زمین به صورت پیوسته به طور مداوم به کار می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He also stressed that the upcoming maximal perigee had nothing to do with the events in Japan.
[ترجمه گوگل]او همچنین تاکید کرد که حضیض حداکثری آینده هیچ ارتباطی با رویدادهای ژاپن ندارد
[ترجمه ترگمان]او همچنین تاکید کرد که the های maximal آتی هیچ ارتباطی با وقایع ژاپن ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If M were the Earth, capital M, then we would call the point of closest approach "perigee," and the point farthest away from the Earth, we would call that "apogee. "
[ترجمه گوگل]اگر M زمین، M بزرگ بود، آنگاه نزدیکترین نقطه را «حاشیه» و دورترین نقطه از زمین را «آپژ» می نامیم
[ترجمه ترگمان]اگر M زمین بود، ام م، آنگاه به نقطه نزدیک می شدیم \"perigee\"، و نقطه دورترین فاصله از زمین، ما آن را \"apogee\" می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This phenomenon is called "lunar perigee", or "SuperMoon".
[ترجمه گوگل]این پدیده «حضور ماه» یا «ابر ماه» نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این پدیده \"perigee قمری\" یا \"SuperMoon\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since the average lunar perigee is 36397 km (22432 mi), on March 19 the moon was about 820 km (860 mi) closer to the earth.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که میانگین حضیض ماه 36397 کیلومتر (22432 مایل) است، ماه در 19 مارس حدود 820 کیلومتر (860 مایل) به زمین نزدیک‌تر بود
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که متوسط قمری ۳۶۳۹۷ کیلومتر (۲۲۴۳۲ مایل)است در ۱۹ مارس ماه در حدود ۸۲۰ کیلومتر (۸۶۰ مایل)نزدیک تر به زمین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Moon reaches its absolute perigee once a year.
[ترجمه گوگل]ماه یک بار در سال به حضیض مطلق خود می رسد
[ترجمه ترگمان]ماه پس از یک سال به perigee مطلق خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An anomalistic month refers to successive returns to perigee, a period of 2 55455 days.
[ترجمه گوگل]ماه غیرعادی به بازگشت های متوالی به حضیض اشاره دارد، دوره ای 255455 روزه
[ترجمه ترگمان]ماهی anomalistic به بازگشت های متوالی به perigee یعنی دوره ۲ روزه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lowest point (perigee) of the ISS was 347 kilometers and the highest point (apogee) of the SH-7 orbit was 336 kilometers.
[ترجمه گوگل]پایین‌ترین نقطه (حضیض) ایستگاه فضایی بین‌المللی 347 کیلومتر و بلندترین نقطه (اوپژ) مدار SH-7 336 کیلومتر بود
[ترجمه ترگمان]پایین ترین نقطه (perigee)of ISS ۳۴۷ کیلومتر بوده و بالاترین نقطه (apogee)در مدار ششش - ۷، ۳۳۶ کیلومتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The greater the distance between the foci the more eccentric the orbit and the greater the difference between apogee and perigee.
[ترجمه گوگل]هرچه فاصله بین کانون ها بیشتر باشد، مدار خارج از مرکز بیشتر است و تفاوت بین اوج و حضیض بیشتر است
[ترجمه ترگمان]هرچه فاصله میان این دو مرکز بیشتر باشد تفاوت بین apogee و perigee بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حضیض (اسم)
nadir, perigee

تخصصی

[عمران و معماری] حضیض
[برق و الکترونیک] حضیض نقطه ای در مدار بیضوی که در آن ماهواره در دورترین فاصله از زمین قرا دارد .
[زمین شناسی] نقطه حضیض نزدیکترین نقطه مدار بیضی به زمین
[ریاضیات] حضیض

انگلیسی به انگلیسی

• closest point to the earth in the orbit of the moon or other celestial body

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The point in the orbit of the moon or a satellite at which it is closest to the earth 🌍🌜
🔍 مترادف: Closest point, nearest
✅ مثال: The satellite reached its perigee, allowing for the clearest images of the Earth's surface.
1. حضیض ( نزدیک ترین نقطه جسمی که دور یک مدار می چرخد به جسم مرکزی ) ; ( نجوم )
2. معنی مجازی ; حضیض ذلت و خواری و بدبختی و بیچارگی و سفلگی!
perigee ( نجوم )
واژه مصوب: حضیض زمینی
تعریف: 1. نزدیک‏ترین نقطۀ مدار ماه یا ماهواره نسبت به مرکز زمین|||2. نزدیک‏ترین نقطۀ مسیر ظاهری سیاره به دور زمین در الگوی زمینْ‏مرکزی|||متـ . حضیض 2

بپرس