perfuse

/pərˈfjuːz//pəˈfjuːz/

معنی: پاشیدن، تزریق کردن، جاری ساختن
معانی دیگر: آب افشاندن (به چیزی)، آب زدن، آب ریختن به، طب تزریق کردن

جمله های نمونه

1. His study is perfused with radiance.
[ترجمه گوگل]مطالعه او پر از درخشش است
[ترجمه ترگمان]اتاق مطالعه اش در پرتو نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Briefly, the perfused preparation consisted of pancreas with a small remnant of duodenum according to the method as described elsewhere.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، آماده سازی پرفیوژن شامل پانکراس با باقیمانده کوچک اثنی عشر طبق روشی که در جاهای دیگر توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بطور خلاصه، آماده سازی perfused شامل پانکراس با باقی مانده of مطابق با روش توصیف شده در جای دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods: Using lincomycin hydrochloride perfuse into gastrointestinal tract to make mouse flora imbalance model.
[ترجمه گوگل]روش کار: استفاده از لینکومایسین هیدروکلراید پرفیوژن در دستگاه گوارش برای ایجاد مدل عدم تعادل فلور موش
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از perfuse lincomycin به دستگاه گوارش برای تبدیل مدل عدم تعادل موش به دستگاه گوارش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods Perfuse the femoral artery in 18 adult cadavers (36sides) and popliteal artery in lower legs with total 40 sides. Dissect and observe the superficial peroneal arteries and branches.
[ترجمه گوگل]روش‌ها شریان فمورال را در 18 جسد بالغ (36 طرف) و شریان پوپلیتئال در ساق پا با مجموع 40 طرف پرفیوژن کنید شریان ها و شاخه های پرونئال سطحی را تشریح و مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]روش ها: شریان ران در ۱۸ جسد بزرگ سال (۳۶ طرف)و شریان ران در پاهای کم تر با ۴۰ طرف قرار دارند بخش های محکم پرونئال و شاخه های شکسته را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. METHODS: The internal eye perfuse aqua was prepared in a germ free preparation standards, assaying was performed, and indexes like stability, etc. were investigated.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: پرفیوژن چشم داخلی در استانداردهای آماده‌سازی بدون میکروب تهیه شد، سنجش انجام شد و شاخص‌هایی مانند پایداری و غیره بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: طرح داخلی چشم داخلی در یک استاندارد آماده سازی عاری از میکروب آماده شد، assaying اجرا شد و شاخص ها مانند پایداری و غیره مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adequate quantities of plasma continued to perfuse the kidney.
[ترجمه گوگل]مقادیر کافی پلاسما به پرفیوژن کلیه ادامه داد
[ترجمه ترگمان]مقادیر کافی پلاسما به perfuse کلیه ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He made perfuse apologized me.
[ترجمه گوگل]او از من عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]اون منو مجبور کرد که از من عذرخواهی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Similar extrusions were seen in two rats whose stomachs were perfused with saline for 60 minutes after ethanol.
[ترجمه گوگل]اکستروژن های مشابهی در دو موش صحرایی مشاهده شد که معده آنها به مدت 60 دقیقه پس از اتانول با سالین پرفیوژن شد
[ترجمه ترگمان]extrusions مشابهی در دو موش صحرایی دیده شدند که شکمشان به مدت ۶۰ دقیقه پس از اتانول با آب نمک پوشانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods Isolated rat aortic mucle rings were used to perfuse in chambers containing chemicals tested in Kerbs buffer and the ring tensions were recorded.
[ترجمه گوگل]MethodsIsolated موش حلقه موش آئورت به پرفیوژن در اتاق های حاوی مواد شیمیایی آزمایش شده در بافر کربس استفاده شد و تنش حلقه ثبت شد
[ترجمه ترگمان]روش های منزوی کننده دریچه آئورتی به to در محفظه های حاوی مواد شیمیایی تست شده در بافر kerbs مورد استفاده قرار گرفتند و تنش های حلقه ای ثبت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To observe short term therapeutic effect of catheterization of bronchial artery to perfuse CD3AK in the treatment of medium and advanced lung cancer.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر درمانی کوتاه مدت کاتتریزاسیون شریان برونش برای پرفیوژن CD3AK در درمان سرطان ریه متوسط ​​و پیشرفته
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده اثر درمانی کوتاه مدت of شریان bronchial به perfuse CD۳AK در درمان سرطان ریه متوسط و پیشرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In patch clamp experiments, for measuring the activities of live cells in various physiological environments, it is indispensable to perfuse a wide range of drugs to live cells.
[ترجمه گوگل]در آزمایشات پچ گیره، برای اندازه گیری فعالیت سلول های زنده در محیط های مختلف فیزیولوژیکی، تزریق طیف وسیعی از داروها به سلول های زنده ضروری است
[ترجمه ترگمان]در آزمایش ها گیره قطعه، برای اندازه گیری فعالیت های سلول های زنده در محیط های فیزیولوژیکی مختلف، لازم است که طیف وسیعی از داروها را به سلول های زنده منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods Under etherization condition, we make laminectomy, dissociate L 4 - L 5 DRG, fix DRG and BSS solution perfuse DRG.
[ترجمه گوگل]روش‌ها در شرایط اتریزاسیون، لامینکتومی انجام می‌دهیم، L 4 - L 5 DRG را جدا می‌کنیم، محلول DRG و BSS را تثبیت می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]روش های تحت شرایط etherization، ما laminectomy را می سازیم، L ۴ - L ۵ DRG را جدا می کنیم، DRG DRG و BSS perfuse DRG را تعمیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاشیدن (فعل)
infuse, pour, spatter, besprinkle, spray, sprinkle, sparge, bestrew, strew, spurt, dust, inseminate, perfuse

تزریق کردن (فعل)
syringe, inject, perfuse, throw in

جاری ساختن (فعل)
shed, perfuse

انگلیسی به انگلیسی

• sprinkle, spray; pour; drip

پیشنهاد کاربران

پخش شدن
در پزشکی به معنای ( خونرسانی کردن ) هم می آید
جاری ساختن

بپرس