performing

/pərˈfɔːrmɪŋ//pəˈfɔːmɪŋ/

معنی: انجام دهنده، وابسته به هنرهای نمایشی
معانی دیگر: بازیگر

جمله های نمونه

1. She's performing at a nightclub in Paris.
[ترجمه مریم] او در یک کلوپ شبانه در پاریس به روی صحنه میرود .
|
[ترجمه گوگل]او در یک کلوپ شبانه در پاریس اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]اون داره تو یه کلوب شبانه در پاریس اجرا میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He tried to rejuvenate himself by performing physical exercises each day.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد با انجام تمرینات بدنی هر روز خود را جوان کند
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که هر روز تمرینات فیزیکی خود را ازسر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bank isn't performing as well as some of its competitors.
[ترجمه مهدی] عملکرد این بانک بخوبی بعضی از رقیبانش نیست
|
[ترجمه گوگل]این بانک به خوبی برخی از رقبای خود عمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]این بانک همچنین برخی از رقبای خود را اجرا نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Singers performing Mozart's operas often dress in/wear historical costume.
[ترجمه گوگل]خوانندگانی که اپرای موتزارت را اجرا می کنند اغلب لباس های تاریخی می پوشند/لباس های تاریخی می پوشند
[ترجمه ترگمان]خواننده ها نمایش های موتسارت اغلب لباس های تاریخی می پوشند \/ می پوشند \/ می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bach is credited with performing the first solo on a piano.
[ترجمه گوگل]باخ اولین تکنوازی را با پیانو اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]باخ با اجرای اولین تک آهنگ در یک پیانو شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are performing an attempt of a rescue.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام تلاش برای نجات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش برای نجات را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are performing his play / piano concerto tonight.
[ترجمه گوگل]آنها امشب در حال اجرای نمایشنامه / کنسرتو پیانو او هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها امشب کنسرت موسیقی خود را اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She gets an obvious thrill out of performing.
[ترجمه گوگل]او از اجرا هیجان آشکاری می گیرد
[ترجمه ترگمان] اون از اجرا داره هیجان می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chenier and the band are performing at the Silver Palace tomorrow.
[ترجمه گوگل]چنیر و گروه فردا در کاخ نقره ای اجرا دارند
[ترجمه ترگمان]فردای آن روز نوار حمایل و دسته دسته در کاخ نقره ای اجرا خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A major Hollywood star will be performing on stage tonight.
[ترجمه گوگل]یک ستاره بزرگ هالیوود امشب روی صحنه خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]یک ستاره هالیوودی بزرگ در حال اجرا در صحنه امشب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company has been performing strongly over the past year.
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال گذشته عملکرد قوی داشته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طول سال گذشته به شدت عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The quartet will be performing in a series of lunchtime concerts.
[ترجمه گوگل]این کوارتت در مجموعه ای از کنسرت های ناهار اجرا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]چهار کنسرت در یک سری کنسرت های زمان ناهار اجرا خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gardiner has pursued relentlessly high standards in performing classical music.
[ترجمه گوگل]گاردینر استانداردهای بی وقفه بالایی را در اجرای موسیقی کلاسیک دنبال کرده است
[ترجمه ترگمان]گاردینر استانداردهای بالایی را در اجرای موسیقی کلاسیک دنبال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was most zealous in performing her duties.
[ترجمه گوگل]او بیش از همه در انجام وظایفش غیرت داشت
[ترجمه ترگمان]او بیش از پیش به انجام وظایفش عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انجام دهنده (صفت)
performing

وابسته به هنرهای نمایشی (صفت)
performing

پیشنهاد کاربران

performance ؛
اگر بخواهیم ببینیم خداوند متعال از طریق این کلمه چه حکمتی را می خواهد به بندگان خودش برساند باید صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه را باز کنیم تا ببینیم چه مفاهیم نورانی در درون صندوقچه ی این کلمه نهفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ی performance با نگارش آن به خط فارسی پِرفُرم یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی پِر و فُرم می باشد.
مدل ساختمان این کلمه از ترکیب یک کلمه به دو صورت و دو نگاره یعنی دو کلمه ی پارس و فارس ایجاد شده است.
نیم کلمه ی پِر در ساختمان کلمه ی performance منشعب از کلمه ی پِرْسیَن منشعب از مفهوم پُری و پُر بودن مرتبط با کلمه ی پارس به معنی نور و نیرو دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین نیم کلمه ی per با ساختمان کامل تر خود Persian با یک مصدر و مفهوم مشترک مرتبط با کلمات بسیار زیادی از این مصدر می باشد مانند پِرسیَن پریز اَپریزال پرزیدنت پیروز بِروسک پرزیدنت پرستار پُرسش پَرستش و. . .
کلمه ی فُرْم مرتبط با کلمه ی فِرِیْم و فرمول اشاره به یک چهارچوب زنده و پویا که دارای یک جریانی از انرژی باشد منشعب از کلمه ی فارس ایجاد شده است.
در اصطلاح فُرس گذاشتن در کارها و اصطلاح یک پُرس غذا و فراوان از این دست اصطلاحات مفهوم نور و نیرو به راحتی قابل مشاهده است.
کلمه ی پِرفُرمِر با نگارش performer به لحاظ معنا و مفهوم به کسی اشاره دارد که در یک چهارچوب مشخص به یک سیستم و یا یک سازمان و گروه و. . . جهت انجام کارها به عنوان یک مسیول یا یک مافوق و یا مدیر و رییس در ابعاد مختلف کاربردی انرژی رسانی و آن سیستم را پُر از انرژی برای ایجاد حرکت در انجام کارها می کند.
از کلمه ی پارس به معنی و با محوریت نور و نیرو در کلمات بسیار زیادی با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف مثل ( پریز و پرزیدنت و پروفسور و پرافیت و پرافیس و پروفسشنال و فرض و فرصت و فلسفه و فلسطین و پالس و پلیس و پولتیک و پارس و پارازیت و اسپورت و اسپرینگ و پرستار و پرستش و پُرسش و پرواز و پیروز و پرایس و پارادایس و پسر و پاسارگاد و پاریس و ابزار و آپارات و اپریزال و . . . ) استفاده شده است.
کلمه ی پارس و فارس اونقدر دارای حوزه ی بسیار گسترده ای از کلمات می باشد که اگر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات نیز بخواهیم دنبال کلمات با محوریت نور و نیرو بگردیم به کلمات بسیار زیادتری نیز خواهیم رسید.
مثلاً از طریق مصدر دو حرف ( پ س ) در ریشه ی ثلاثی پُرس حقیقت و فلسفه ی کلمه ی بذر با معنی موازی آن به معنی دانه و غله که در عالم واقع برمبنای مبارزه و بروز کردن و بُرزو شدن و ابراز وجود و البرز شدن می باشد منشعب از کلمه ی پارس می باشد.
هرچند مجدداً لازم به ذکر می باشد که در نگارش حروف به صورت های مختلف در مبحث خط و نگارش حروف و کلمات نیز حکمت هایی وجود دارد که هر کلمه در جایگاه خودش تفسیر خاص خودش را ایجاد می کند.
مثلاً ذات آوایی حرف ( ز ذ ض ظ ) در زبان و خط فارسی دارای یک حکمت مشترک با صورت های مختلف می باشد که این حکمت در این حرف اشاره به وجود یک مفهوم با مقدار و حجم کم و کیفیت زیاد و استحکام بالا و تند و تیزی و نفوذ و اثرگذاری بالا را در ساختمان کلمات ایجاد می کند.
کلمه ی platform و کلمه ی perform به لحاظ بار معنایی که در صندوقچه ی اسرارآمیز این دو کلمه نهفته شده است دارای یک مفهوم مشترک با دو موقعیت کاربردی متفاوت می باشد.
Platform ؛ سکو ، تختگاه ، بالابلندی ، بالاکُن ، و. . .
مدل ساختمان این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو بخش plat و form می باشد.
Plat ؛ در مبحث زبانشناسی در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف با یک مفهوم مشترک دو حرف ( پ ل ) در کلمه ی plat قابل تبدیل به ( ب ر ) می باشد.
در یک تعریف خلاصه و کوتاه ترجمه ی این کلمه که به زبان فارسی به معنی سکو و تختگاه و غیره ترجمه شده است در قانون و قواعد ایجاد کلمات با نگارش و ریخت بِرَت به معنی یک سطح دارای برتری به لحاظ ارتفاع از سطح زمین می باشد و کلمه ی برتر با ریخت بارتر به معنی پُربارتر یا دارای بار بیشتر می باشد. کلمه ی بار و کلمه ی وار در کلمه ی برتر و بارتر به معنی وَرآمده و والا شده و بالا آمده می باشد اصطلاح بَرآمدن و وَرآمدن و وَرز آمدن مرتبط با کلمه ی ورزیده شدن و ورزش می باشد. کلماتی که به لحاظ مصدر با کلمه ی برتر دارای انطباق می باشند عبارتند از ؛ برادر بریتانیا بیروت باروت برات برکت برکه باریک باراک بالا بال بلند بالشت و. . .
از مصدر ( بار ) برای اصلاح بَرآمدن در کلمه ی بحر و بَر به معنی دریا و خشکی در واقع کلمه ی بَر به معنی خشکی از مفهوم برآمدگی ایجاد شده است. و کلمه ی بَحر که دارای یک حکمت بسیار زیبایی در مدل ساختمان این کلمه می باشد حرف ( ح ) در میان ساختمان کلمه ی بحر که به شکل موج دریا نیز می باشد با توجه به ذات لطیف و ذات آوایی حرف ( ح ) که محل صدور آوای این حرف از عمق و انتهای حلق همراه با حرارت خارج می شود و حکمتی که در مدل نگارش این حرف به صورت ( ح ) دارد علاوه بر وجود عمق در مفهوم کلمه ی بحر اشاره به یک سطح قابل رویت و قابل مشاهده و دارای حاشیه و بیرونی دارد. یعنی اگر حرف ( ح ) به صورت ( ه ) و به صورت بهر نگارگری می شد اشاره به عمق قابل بهره برداری در مفهوم بحر به معنی دریا داشت.
form ؛ این کلمه مرتبط با کلمه ی فِرِیْم و فُرم و فرمول به معنی یک چهارچوب که حاوی محتوا از یک جریان زنده و پویا و فعال و دارای انرژی در درون خودش باشد دارای معنا و مفهوم می باشد.

✅ در فرم اسم noun:
- اجرا👈 اجرای نمایش یا موسیقی یا هنری
She loves performing on stage.
او عاشق اجرا بروی صحنه است.
Performing takes a lot of practice.
اجرا نیاز به تمرین زیادی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - -
✅ در فرم صفت adj:
- در حال اجرا
- اجرایی، عملیاتی
- اجراکننده👈 کسی که چیزی را اجرا می کند
- نمایشی
⬇️⬇️⬇️
a performing artist
یک هنرمند اجراکننده/نمایشی
performing arts
هنرهای نمایشی
a performing unit
واحد عملیاتی/اجرایی

آزمایشی
بازیگر کسی که دوست داره نقش بازیکنه اینجور چیزا
اجراکردن، رقصیدن made someone performing یعنی به رقص وا داشتن
انجام دادن
نقش آفرینی
اجرا کردن ( وابسته به هنرهای نمایشی )
تکامل
اجرایی
اجرای

اجرا کردن نمایش
انجام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)