• : تعریف: a person who sings, acts, or does some form of entertainment for an audience; one who performs. • مشابه: entertainer
- The opera singer was only one of many performers on the talent show.
[ترجمه Armita] خواننده ی اپرا یکی از چندین اجرا کننده ( نقش آفرین ) در برنامه ی استعداد یابی بود.
|
[ترجمه sobhan] خواننده اپرا تنها یکی از بسیاری از اجراکنندگان در نمایش استعدادیابی بود
|
[ترجمه گوگل] خواننده اپرا تنها یکی از بسیاری از اجراکنندگان در نمایش استعدادیابی بود [ترجمه ترگمان] خواننده اپرا تنها یکی از بازیگران نمایش استعداد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. No artist of performer can entirely escape the lure of fame and its promise of endless admiration and respect, but there is a heavy price one must pay for it.
[ترجمه گوگل]هیچ هنرمند مجری نمی تواند به طور کامل از فریب شهرت و وعده تحسین و احترام بی پایان آن بگریزد، اما بهای سنگینی برای آن وجود دارد [ترجمه ترگمان]هیچ هنرمندی از نوازنده نمی تواند به طور کامل از فریب شهرت و قولی که به تحسین و احترام بی نهایت دارد، خلاص شود، اما قیمت سنگینی برای آن وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was a better songwriter than performer.
[ترجمه گوگل]او ترانه سرا بهتری بود تا مجری [ترجمه ترگمان]او a از اجرا کننده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The star performer of the match was Bill Holland who scored 26 points.
[ترجمه گوگل]ستاره این دیدار بیل هالند بود که 26 امتیاز کسب کرد [ترجمه ترگمان]مجری ستاره این مسابقه، (بیل هلند)بود که ۲۶ امتیاز کسب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A performer in evening dress plays classical selections on the violin.
[ترجمه گوگل]یک مجری با لباس شب، انتخاب های کلاسیک را روی ویولن می نوازد [ترجمه ترگمان]نوازنده در لباس شب نمایش کلاسیک را بر روی ویولن ایفا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was a poor performer at school and left with no qualifications.
[ترجمه مهدی ترابیان بادی] او خواننده ی ضعیفی در مدرسه بود و بدون هیچ مهارتی مدرسه رو به پایان رساند.
|
[ترجمه گوگل]او در مدرسه عملکرد ضعیفی داشت و بدون مدرک تحصیلی را ترک کرد [ترجمه ترگمان]او یک نوازنده ضعیف در مدرسه بود و بدون هیچ صلاحیت باقی ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She's a seasoned concert performer.
[ترجمه گوگل]او یک مجری باتجربه کنسرت است [ترجمه ترگمان]او یک نوازنده کنسرت seasoned است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is a world class performer.
[ترجمه گوگل]او یک مجری در سطح جهانی است [ترجمه ترگمان]او نوازنده کلاس جهانی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was no mean performer on a variety of other instruments.
[ترجمه گوگل]او نوازنده بدی در انواع سازهای دیگر نبود [ترجمه ترگمان]او برای نواختن ساز و کاره ای دیگر به معنای کسی نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The British boat was the star performer in the race.
[ترجمه گوگل]قایق بریتانیایی ستاره این مسابقه بود [ترجمه ترگمان]قایق بریتانیایی نوازنده گیتار در این مسابقه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She is compelling, spectral, fascinating, an unforgettably unique performer.
[ترجمه گوگل]او قانع کننده، طیفی، جذاب، مجری فراموش نشدنی منحصر به فرد است [ترجمه ترگمان]او جذاب، شبح وار، جذاب، و اجرا کننده منحصر به فرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The performer received only pitying looks from his audience.
[ترجمه گوگل]این مجری تنها نگاه های ترحم آمیز مخاطبان خود را دریافت کرد [ترجمه ترگمان]اجرا کننده تنها آثار ترحم انگیزی از حضار دریافت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The president was a polished television performer.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک مجری مجرب تلویزیونی بود [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک مجری تلویزیون صیقل یافته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. VW is the star performer of the motor industry this year.
[ترجمه گوگل]فولکسواگن امسال ستارهای در صنعت موتور است [ترجمه ترگمان]فولکس واگن ستاره صنعت موتور امسال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was singled out as the outstanding performer of the games.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مجری برجسته بازی ها معرفی شد [ترجمه ترگمان]او به عنوان نوازنده برجسته این بازی ها انتخاب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Minelli is a born performer - she loves the excitement and she loves the adulation.
[ترجمه گوگل]Minelli یک مجری متولد شده است - او عاشق هیجان است و او عاشق تحسین است [ترجمه ترگمان]Minelli بازیگر متولد شده ای است - او عاشق این هیجان است و she را دوست دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• one who performs; actor; musician a performer is a person who does something to entertain an audience, for example acting, singing, or playing an instrument. someone who is a particular kind of performer does a particular thing in the way indicated or to the standard indicated.
پیشنهاد کاربران
۱. اجرا کننده ۲. بازیگر ۳. نوازنده مثال: a circus performer یک بازیگر و اجرا کننده سیرک
بازیکن
عامل
مجری ، بازیگر ، هنرپیشه ، اجرا کننده ، نقش آفرین
مجری ( به معنی اجرا کننده یک کار، کنشگر )
نقش آفرین ایفاگر نقش
انجام دهنده، عمل کننده
بازیگر He is a performer who consistently pushes the envelope of TV comedy
اجرا کننده ( می تونه یک خواننده، نوازنده، مجری، کمدین و یا هر کسی باشه که عده ای رو سرگرم می کنه )
آفریننده
اجرا کننده - هنرمند - ( تئاتر ) بازیگر - ( موسیقی ) نوازنده - خواننده