perforator

/ˈpɜːrfəreɪtər//ˈpɜːfəreɪtə/

معنی: سوراخ کن
معانی دیگر: سورا  کن

جمله های نمونه

1. Perforator flap was the new and reliable technique forreconstructionof tissue defect and may be one of the primary choices in the future.
[ترجمه گوگل]فلپ پرفوراتور تکنیک جدید و قابل اعتمادی برای بازسازی نقص بافتی بود و ممکن است یکی از انتخاب های اولیه در آینده باشد
[ترجمه ترگمان]دریچه نای، تکنیک جدید و قابل اطمینان برای نقص بافت است و ممکن است یکی از گزینه های اولیه در آینده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Septocutaneous perforator:In 4 saphena arteria flaps and 6 internal low leg flaps, the colour signals of the axial artery were founded through the intermuscular septum.
[ترجمه گوگل]سوراخ کننده سپتوکوتانئوس: در 4 فلپ شریان سافنا و 6 فلپ پایین ساق پا، سیگنال های رنگی شریان محوری از طریق سپتوم بین عضلانی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]Septocutaneous perforator: در شکل ۴ saphena arteria و ۶ ساق پای پایین، سیگنال های رنگی سرخرگ محوری از طریق دیواره intermuscular ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It provides performance advantages over the conventional perforator with the same diameter and similar charges, its penetration depth is increased by 7% and entrance hole volume by 10%.
[ترجمه گوگل]مزایای عملکردی نسبت به سوراخ‌کننده‌های معمولی با قطر یکسان و بارهای مشابه دارد، عمق نفوذ آن 7٪ و حجم سوراخ ورودی 10٪ افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این روش مزایای عملکردی بالای the متعارف با قطر مشابه و هزینه های مشابه را فراهم می کند، عمق نفوذ آن ۷ % و حجم حفره را تا ۱۰ % افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. PERFORATOR : Fourth stage of operation in the cage department. Simultaneously cuts out all pockets required in blank, maintaining proper top dimensions.
[ترجمه گوگل]پرفوراتور: مرحله چهارم عملیات در بخش قفس به طور همزمان تمام جیب های مورد نیاز را به صورت خالی برش می دهد و ابعاد بالایی مناسب را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]PERFORATOR: مرحله چهارم عملیات در بخش قفس همزمان تمام جیب های مورد نیاز به صورت خالی را کاهش دهید و ابعاد بالای مناسب را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The destruction mode for the ogival nose perforator is a stabbing one, while that for the flat nose perforator is a plugging one.
[ترجمه گوگل]حالت تخریب برای سوراخ کننده بینی ogival حالت ضربه ای است، در حالی که برای سوراخ کننده بینی صاف حالت مسدود کننده است
[ترجمه ترگمان]حالت تخریب برای بینی ogival بینی stabbing است، در حالی که برای اتصال بینی مسطح یک اتصال به هم وصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Introduced are a simulating device of fracture perforators and a dynamic pressure testing method. Some simulation body composed of combined perforator units can be tested in the simulation device.
[ترجمه گوگل]دستگاه شبیه سازی سوراخ کننده های شکستگی و یک روش تست فشار دینامیکی معرفی شده است برخی از بدنه های شبیه سازی متشکل از واحدهای سوراخ کننده ترکیبی را می توان در دستگاه شبیه سازی آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]Introduced یک وسیله شبیه سازی perforators شکستگی و یک روش تست فشار دینامیک هستند برخی از بدنه شبیه سازی متشکل از واحدهای ترکیبی ترکیبی می تواند در دستگاه شبیه سازی مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To explore the characteristic of latissimus dorsi perforator based flap in adults and children.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی فلپ بر اساس سوراخ کننده لاتیسیموس پشتی در بزرگسالان و کودکان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی of دورسی بر حسب تصادف در بزرگسالان و کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As in perforator finger refers to perforator punch; as in carrier bar, refers to the jaws that pick up, carry, and release cages in next operation.
[ترجمه گوگل]همانطور که در سوراخ سوراخ اشاره به سوراخ سوراخ; همانطور که در نوار حامل، به فک هایی اطلاق می شود که در عملیات بعدی قفس ها را می گیرند، حمل می کنند و رها می کنند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در انگشت perforator اشاره دارد به سنبه perforator اشاره دارد؛ مانند بار حامل، به the اشاره دارد که در عملیات بعدی قفس، حمل و رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The blasting cap for body-free perforator is a perforating and relieringdevice in the oil and gas wells.
[ترجمه گوگل]درپوش انفجار سوراخ کننده بدون بدنه یک وسیله سوراخ کننده و تثبیت کننده در چاه های نفت و گاز است
[ترجمه ترگمان]کلاهک انفجاری برای perforator آزاد، a و relieringdevice در چاه های نفت و گاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perforator: Key board which produces prunched paper tape.
[ترجمه گوگل]سوراخ کننده: صفحه کلید که نوار کاغذی بریده شده تولید می کند
[ترجمه ترگمان]Perforator: تخته کلیدی که نوار کاغذی prunched را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Various types of composite perforator have their respective effects on formation because they produce different pressure parameters in wellbore.
[ترجمه گوگل]انواع مختلف سوراخ کننده کامپوزیتی اثرات مربوط به خود را بر روی شکل گیری دارند زیرا پارامترهای فشار متفاوتی را در سوراخ چاه ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از perforator مرکب، اثرات مربوطه خود را بر شکل گیری دارند زیرا پارامترهای فشار متفاوتی را در چاه تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To study the influence of the pedicle perforator flaps in hemodynamics.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تاثیر فلپ های سوراخ کننده ساقه در همودینامیک
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر of perforator در hemodynamics
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To introduce the new progress of perforator flaps as an new reconstruction technique.
[ترجمه گوگل]هدف معرفی پیشرفت جدید فلپ های سوراخ کن به عنوان یک تکنیک بازسازی جدید
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی پیشرفت جدید of به عنوان تکنیک بازسازی جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Several cases about perforator designs are given to show the applications of the numerical simulation technology .
[ترجمه گوگل]چندین مورد در مورد طرح های سوراخ کننده برای نشان دادن کاربردهای فناوری شبیه سازی عددی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]چندین مورد در مورد طرح های perforator برای نشان دادن کاربردهای تکنولوژی شبیه سازی عددی ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ کن (اسم)
borer, awl, perforator, brooch, pecker

تخصصی

[سینما] (دستگاه ) سوراخ کن
[ریاضیات] سوراخکن، منگنه، منگنه زن، دستگاه منگنه
[معدن] پرفراتور (چالزنی)

انگلیسی به انگلیسی

• hole-puncher, piercer, puncturer

پیشنهاد کاربران

perforator ( عمومی )
واژه مصوب: آژه
تعریف: دستگاهی برای آژدار کردن کاغذ یا محصولات کاغذی

بپرس