• : تعریف: an act or the practice of conscious, deliberate disloyalty or treachery; breach of faith. • متضاد: fealty • مشابه: treachery
- The traitor was captured by his former regiment and made to suffer for his perfidy.
[ترجمه گوگل] خائن توسط هنگ سابق خود اسیر شد و به خاطر خیانت خود متحمل رنج شد [ترجمه ترگمان] خائن هنگ او را دستگیر کرده و از بی وفایی خود رنج برده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. As devotion unites lovers, so perfidy estranges friends.
[ترجمه عرفان] همانطور که اخلاص عاشقان را به هم پیوند می دهد ، خیانت دوستی ها را از هم می پاشاند
|
[ترجمه گوگل]همانطور که فداکاری عاشقان را متحد می کند، خیانت دوستان را بیگانه می کند [ترجمه ترگمان]همان طور که اخلاص عاشقان را به هم پیوند می دهد، پس به خیانت دوستان خود خیانت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. When the Seminoles and blacks responded to this perfidy by refusing to cooperate in their removal, Jesup renewed warfare.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سمینول ها و سیاهپوستان با امتناع از همکاری در حذف آنها به این خیانت پاسخ دادند، جسوپ جنگ را تجدید کرد [ترجمه ترگمان]وقتی the و سیاهان به این بی وفایی واکنش نشان دادند و از هم کاری در حذف آن ها سرباز زدند، Jesup دوباره جنگ را ازسر گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On trips organised for food writers, public perfidy is a popular lament.
[ترجمه گوگل]در سفرهایی که برای نویسندگان غذا ترتیب داده می شود، خیانت عمومی یک مرثیه عمومی است [ترجمه ترگمان]در سفرهایی که برای نویسندگان مواد غذایی ترتیب داده شده است، perfidy عمومی یک تاسف عمومی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But can you live with your perfidy?
[ترجمه گوگل]اما آیا می توانید با خیانت خود زندگی کنید؟ [ترجمه ترگمان]اما می تونی با perfidy زندگی کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The knowledge of Hurstwood's perfidy wounded her like a knife.
[ترجمه گوگل]آگاهی از خیانت هرستوود او را مانند چاقو زخمی کرد [ترجمه ترگمان]آگاهی از بی وفایی s مانند یک چاقو او را زخمی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Never mind now about Hurstwood's perfidy -- why had he done this?
[ترجمه گوگل]حالا دیگر به خیانت هرستوود اهمیتی نمیدهیم - چرا او این کار را کرده بود؟ [ترجمه ترگمان]فکرش را هم نکن به خاطر perfidy، چرا این کار را کرده بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Oh, the perfidy of men!
[ترجمه گوگل]ای خیانت مردان! [ترجمه ترگمان]آه، بی وفایی مردان! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Anyway, they've seized on this legal brouhaha as an example of Albion's perfidy, so to speak.
[ترجمه گوگل]به هر حال، آنها از این بروهاه قانونی به عنوان نمونه ای از خیانت آلبیون استفاده کرده اند [ترجمه ترگمان]به هر حال، آن ها این brouhaha قانونی را به عنوان نمونه ای از بی وفایی Albion اثبات کرده اند تا بتوانند حرف بزنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Young Zuwaya talked with anger and shock, lips and hands trembling, about the perfidy of the Magharba.
[ترجمه گوگل]زویه جوان با خشم و شوک، لب ها و دستان لرزان، از خیانت مغاربه صحبت کرد [ترجمه ترگمان]Zuwaya جوان با خشم و وحشت حرف می زد، لب ها و دست هایش می لرزید، درباره بی وفایی the [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After dinner, they lined the bar, talking loudly about the perfidy of Highlanders and bemoaning their ten-mile, fishless walk.
[ترجمه گوگل]بعد از شام، آنها در بار صف کشیدند، با صدای بلند در مورد خیانت هایلندرها صحبت کردند و با زاری از پیاده روی ده مایلی و بدون ماهی آنها ناله کردند [ترجمه ترگمان]بعد از شام، بار دیگر در کنار بار صف کشیدند و با صدای بلند در مورد خیانت Highlanders و bemoaning که ده مایل راه رفتن داشتند، صحبت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was quite certain now that she knew he was married and angered at his perfidy.
[ترجمه گوگل]او اکنون کاملاً مطمئن بود که او می دانست که او ازدواج کرده است و از خیانت او عصبانی شده بود [ترجمه ترگمان]اکنون کام لا مطمئن بود که می داند ازدواج می کند و از بی وفایی خود خشمگین شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Deceitfulness; betrayal of trust 😈 🔍 مترادف: Treachery ✅ مثال: His perfidy was exposed when he secretly shared company secrets with a rival.