perfectionist

/pərˈfekʃəˌnɪst//pəˈfekʃənɪst/

کسیکه معتقر است که انسان میتوانددر اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who tends not to be satisfied with less than perfect performance from herself or himself.

- Being a perfectionist, she was furious with herself for having slightly bobbled a note during her solo.
[ترجمه گوگل] از آنجایی که او یک کمال گرا بود، به خاطر اینکه در حین سولویش یک نت را کمی تکان داده بود، عصبانی بود
[ترجمه ترگمان] از او تقلید می کرد، از خود خشمگین بود که اندکی پس از آن که به تنهایی یک یادداشت بر زبان می آورد از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who believes in or practices the doctrine of perfectionism.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or marked by perfection or perfectionism.

جمله های نمونه

1. She's such a perfectionist that she notices even the tiniest mistakes.
[ترجمه گوگل]او آنقدر کمال گرا است که متوجه کوچکترین اشتباهات می شود
[ترجمه ترگمان]او چنان استعداد perfectionist دارد که حتی یک اشتباه کوچک هم می فهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Virginia was a perfectionist. She was just not prepared to settle for anything mediocre.
[ترجمه گوگل]ویرجینیا یک کمال گرا بود او آماده نبود به هیچ چیز متوسطی رضایت دهد
[ترجمه ترگمان]ویرجینیا آدم perfectionist بود فقط آماده نبود که برای هر کار متوسط کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a perfectionist - everything has to be just so.
[ترجمه گوگل]او یک کمال گرا است - همه چیز باید همینطور باشد
[ترجمه ترگمان]او از همه چیز تقلید می کند - همه چیز باید درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's a perfectionist to her fingertips.
[ترجمه گوگل]او تا سر انگشتانش یک کمال گرا است
[ترجمه ترگمان]از نوک انگشتانش perfectionist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Anorexics tend to be obsessional and perfectionist.
[ترجمه گوگل]بی اشتها تمایل به وسواس و کمال گرایی دارند
[ترجمه ترگمان]anorexics تمایل دارند obsessional و perfectionist باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a perfectionist who didn't suffer fools gladly.
[ترجمه گوگل]او یک کمال گرا بود که احمق ها را با خوشحالی رنج نمی برد
[ترجمه ترگمان]او کسی بود که با خوشحالی دیوانه نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was a perfectionist in his art and could be difficult to work for.
[ترجمه گوگل]او در هنر خود فردی کمال گرا بود و کار کردن برای او دشوار بود
[ترجمه ترگمان]او یک perfectionist در هنر خود بود و به سختی می توانست کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the same time, she remained a perfectionist, equally determined to present a flawless facade.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، او یک کمال گرا باقی ماند و به همان اندازه مصمم بود که نمای بی عیب و نقصی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، او یک perfectionist نیز بود، به همان اندازه مصمم بود که یک نمای بی عیب و نقص داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Agnes Miller, the Housekeeper, is a perfectionist, and the linen, furnishings and carpets are always immaculately clean.
[ترجمه گوگل]اگنس میلر، خانه دار، یک کمال گرا است و کتانی، مبلمان و فرش ها همیشه بی عیب و نقص هستند
[ترجمه ترگمان]اگنس میلر، the، یک perfectionist، و the، اثاثیه، و فرش ها همیشه تمیز و تمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perfectionist and obsessional thoughts can also increase stress and cause loss of confidence.
[ترجمه گوگل]افکار کمال گرا و وسواسی نیز می توانند استرس را افزایش داده و باعث از دست دادن اعتماد به نفس شوند
[ترجمه ترگمان]افکار Perfectionist و obsessional نیز می توانند استرس را افزایش دهند و باعث از دست رفتن اعتماد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The perfectionist is an anxious person, always afraid of what may go wrong.
[ترجمه گوگل]فرد کمال گرا فردی مضطرب است که همیشه از اشتباهی که ممکن است رخ دهد می ترسد
[ترجمه ترگمان]The یک فرد مضطرب است و همیشه از چیزی که ممکن است اشتباه کند می ترسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An ambitious perfectionist, he practiced each new spectacle until he could perform it with his eyes closed.
[ترجمه گوگل]او که یک کمال طلب جاه طلب بود، هر عینک جدید را تا زمانی که می توانست با چشمان بسته اجرا کند، تمرین می کرد
[ترجمه ترگمان]مرد جاه طلب و جاه طلب، تا آن زمان که بتواند با چشمان بسته آن را اجرا کند، منظره جدیدی را تمرین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fernand Braudel the perfectionist was still working on the book when he died.
[ترجمه گوگل]فرناند برودل کمال گرا هنوز در حال کار بر روی این کتاب بود که درگذشت
[ترجمه ترگمان]فرناند هم از سن و سال او تقلید کرده بود هنوز مشغول کار کردن کتاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was something of a perfectionist in her work and realised that she liked to work with minimum supervision.
[ترجمه گوگل]او در کار خود کمی کمال گرا بود و متوجه شد که دوست دارد با حداقل نظارت کار کند
[ترجمه ترگمان]او چیزی از یک perfectionist در کار خود بود و متوجه شد که دوست دارد با حداقل نظارت کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who strives for perfection, one who will not accept anything less than perfection
someone who is a perfectionist refuses to do or accept anything that is not perfect.

پیشنهاد کاربران

۱. کمالگرا ۲. آدم وسواسی ۳. کمال گرایانه
مثال:
Are you a perfectionist who hates leaving things unfinished?
آیا شما یک کمالگرا هستید که از نیمه تمام گذاشتن کارها متنفرید؟
کمال عربی است، و برابر آن فرهیختگی، والایی، یا فرازمندی می باشد. ولی والا گرا و فرازگرا برابر خوبی برای این واژه نیستند، چون واژه های نزدیک به آن ها آرش های بسیار گوناگونی دارند.
رسا گرا، رسایی گرا، درست گرا
...
[مشاهده متن کامل]

رَسا برابر پارسی کامل می باشد، و شاید رسا گرا یا درست کرا برای واژه perfectionist درست باشند.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perfect
✅️ اسم ( noun ) : perfection / perfectionism / perfectionist
✅️ صفت ( adjective ) : perfect
✅️ قید ( adverb ) : perfectly
کمال طلب
از منظر علم روانشناسی: کمال گرا - ایده آل طلب
متخصص
در علم: حرفه ای
کمال گرا

بپرس