perfectionism

/pərˈfekʃəˌnɪzəm//pəˈfekʃənɪst/

(فلسفه و اخلاقیات) کمال گرایی، فربود گرایی، وسواس (به ویژه وسواس برای خوب انجام دادن هرکار)، کمال خواهی، عقیده باینکه انسان میتوانددراخلاق یادین داری بحدکمال برسد، مذهب کمالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the tendency not to be satisfied with less than perfection.

(2) تعریف: the doctrine that spiritual or moral perfection is achievable.

جمله های نمونه

1. Obsessive perfectionism can be very irritating.
[ترجمه الهام ضرابیها] کمال گرایی وسواس گونه میتواند بسیار آزار دهنده باشد.
|
[ترجمه گوگل]کمال گرایی وسواسی می تواند بسیار آزاردهنده باشد
[ترجمه ترگمان]Obsessive perfectionism می تواند بسیار آزاردهنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her perfectionism is evident at work and at home.
[ترجمه محمد جواد] کمال گرایی او در سر کار و خونه مشهود است.
|
[ترجمه ضرابیها] کمال گرایی افراطی او در محل کار ودر خانه مشهود است.
|
[ترجمه گوگل]کمال گرایی او در محل کار و خانه مشهود است
[ترجمه ترگمان]perfectionism او در محل کار و در خانه مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jeff Kent, undone by toxic perfectionism in the past, flourished with the Giants.
[ترجمه گوگل]جف کنت که در گذشته توسط کمال گرایی سمی از بین رفته بود، با غول ها شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]جف کنت که در گذشته با perfectionism سمی در گذشته موفق شده بود با غول ها در حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perfectionism is a Virgoan trait.
[ترجمه گوگل]کمال گرایی یک ویژگی باکره است
[ترجمه ترگمان]Perfectionism یک ویژگی Virgoan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His perfectionism seemed excessive to his students.
[ترجمه گوگل]کمال گرایی او برای شاگردانش بیش از حد به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که perfectionism بیش از حد به دانش آموزان او تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the other hand, self - oriented perfectionism was associated with better physical health.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، کمال گرایی خودمحور با سلامت جسمانی بهتر همراه بود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، ارتباط self با سلامت فیزیکی بهتر مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such perfectionism is then supposedly deferred and only reachable in " other dimensions. "
[ترجمه گوگل]چنین کمال گرایی ظاهراً به تعویق افتاده و فقط در "ابعاد دیگر" قابل دستیابی است
[ترجمه ترگمان]چنین perfectionism پس از آن ظاهرا به تعویق می افتد و تنها در \"ابعاد دیگر\" قابل دسترسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One is justifying behavior caused by perfectionism, inadequacy, and fear of discomfort.
[ترجمه گوگل]یکی توجیه رفتار ناشی از کمال گرایی، بی کفایتی و ترس از ناراحتی است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها رفتار توجیه رفتار ناشی از عدم تناسب، عدم تناسب و ترس از ناراحتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bodyimage disturbance and perfectionism exorbitance are the key factors of eating disorder symptoms in university students.
[ترجمه گوگل]اختلال تصویر بدنی و زیاده روی در کمال گرایی از عوامل کلیدی علائم اختلال خوردن در دانشجویان است
[ترجمه ترگمان]اختلال Bodyimage و perfectionism exorbitance عوامل کلیدی در خوردن علائم اختلال در دانش آموزان دانشگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Women, I have found, can let perfectionism stop them speaking up or taking risks.
[ترجمه ضرابیها] من متوجه شده ام که کمال گرایی افراطی می تواند در زنان منجر به توقف حرف زدن بدون رودر بایستی وجسورانه و همینطور ریسک کردن شود.
|
[ترجمه گوگل]من متوجه شده ام که زنان می توانند اجازه دهند کمال گرایی آنها را از صحبت کردن یا ریسک کردن باز دارد
[ترجمه ترگمان]من متوجه شده ام که زنان می توانند اجازه دهند که آن ها حرف بزنند یا ریسک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ConclusionBodyimage disturbance and perfectionism exorbitance are the key factors of eating disorder symptoms in university students.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری اختلال تصویر بدنی و زیاده‌روی کمال‌گرایی از عوامل کلیدی علائم اختلال خوردن در دانشجویان است
[ترجمه ترگمان]اختلال ConclusionBodyimage و perfectionism exorbitance عوامل کلیدی در خوردن علائم اختلال در دانش آموزان دانشگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Women, I have found, can let perfectionism stop speaking up or taking risks.
[ترجمه گوگل]من متوجه شده ام که زنان می توانند به کمال گرایی اجازه دهند که از حرف زدن یا ریسک کردن دست بردارد
[ترجمه ترگمان]من متوجه شده ام که زنان می توانند از صحبت کردن خودداری کنند یا ریسک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perfectionism is one of the biggest reasons for procrastination.
[ترجمه ضرابیها] کمال گرایی افراطی یکی از بزرگترین دلایل اهمال کاری است.
|
[ترجمه گوگل]کمال گرایی یکی از بزرگترین دلایل اهمال کاری است
[ترجمه ترگمان]Perfectionism یکی از بزرگ ترین دلایل به تعویق اندازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That teaches girls perfectionism.
[ترجمه گوگل]این به دختران کمال گرایی را می آموزد
[ترجمه ترگمان] که به دخترای \"perfectionism\" درس میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But there's a price to be paid for adhering to such unrelenting standards: perfectionism is associated with anxiety, depression, self-harm, workaholism and eating disorders.
[ترجمه گوگل]اما برای پایبندی به چنین استانداردهای بی امان باید بهایی پرداخت: کمال گرایی با اضطراب، افسردگی، خودآزاری، اعتیاد به کار و اختلالات خوردن همراه است
[ترجمه ترگمان]اما برای وفادار ماندن به چنین استانداردهای بی امان، بهایی است که باید پرداخت شود: perfectionism با اضطراب، افسردگی، خود آسیب، workaholism و اختلالات تغذیه ای در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• personal practice of striving for perfection, belief that anything less than perfect is unacceptable
perfectionism is the state or quality of being a perfectionist.

پیشنهاد کاربران

کمال گرایی.
داشتن معیارها و خواسته های بسیار سطح بالا که غیر واقع گرایانه هستند و عملاً نمی توانند انجام شوند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perfect
✅️ اسم ( noun ) : perfection / perfectionism / perfectionist
✅️ صفت ( adjective ) : perfect
✅️ قید ( adverb ) : perfectly
کمال گرایی یا کمال زدگی درسته
وسواس یک چیز دیگست عزیزان که obsession انگلیسی اونه
( روانشناسی ) کمال طلبی
وسواس ( به ویژه وسواس برای خوب
انجام دادن کاری )

بپرس