perfectibility

/pəˌfektəˈbɪlɪti//pəˌfektəˈbɪlɪti/

معنی: کمال پذیری
معانی دیگر: کمال پذیری

جمله های نمونه

1. They had no illusions about the perfectibility of human nature in this life.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ توهمی در مورد کمال بودن طبیعت انسان در این زندگی نداشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ پندار درباره perfectibility طبیعت بشر در این زندگی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This circuit is of independence and perfectibility, hence can be used to fabricate Deka-Value logic systems and implement any Deka-Value combinatorial logic and temporal logic.
[ترجمه گوگل]این مدار دارای استقلال و کمال است، از این رو می توان از آن برای ساخت سیستم های منطقی Deka-Value و اجرای هر منطق ترکیبی Deka-Value و منطق زمانی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این مدار از استقلال و perfectibility است در نتیجه می تواند برای ساخت سیستم های منطقی Deka - Value و اجرای هر منطق ترکیبی منطق ترکیبی و منطق زمانی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With perfectibility of high - new technology and development of softwares, CIS, GPS and RS have been received appropriate use and development in the field of preventive medicine.
[ترجمه گوگل]با کمال‌بودن فناوری جدید و توسعه نرم‌افزارها، CIS، GPS و RS مورد استفاده و توسعه مناسبی در زمینه طب پیشگیری قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]با کمال تکنولوژی پیشرفته و توسعه نرم افزارها، کشورهای مستقل مشترک المنافع، GPS و RS در زمینه پزشکی پیشگیرانه مورد استفاده و توسعه مناسب قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Liberalism placed its hopes in human perfectibility.
[ترجمه گوگل]لیبرالیسم امید خود را به کمال بودن انسان گذاشته است
[ترجمه ترگمان]لیبرالیسم امیدهای خود را به کمال انسانی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The perfectibility of the definition about the infinitude in mathematics was analyzed firstly in this paper.
[ترجمه گوگل]کمال بودن تعریف در مورد نامتناهی در ریاضیات ابتدا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کمال تعریف در مورد the در ریاضیات در ابتدا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deists believed in the goodness and perfectibility of man, the power of human reason, and the universal benevolence of "God" - however he was to be defined.
[ترجمه گوگل]دئیست ها به خوبی و کمال بودن انسان، قدرت عقل انسانی و خیرخواهی جهانی «خدا» - هر طور که قرار بود تعریف شود - معتقد بودند
[ترجمه ترگمان]Deists به خوبی و perfectibility بشر، قدرت عقل انسانی، و خیرخواهی جهانی \"خداوند\" اعتقاد داشت، با این حال می بایست تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He believes in the ultimate perfectibility of man.
[ترجمه گوگل]او به کمال نهایی انسان معتقد است
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که کمال مطلوب انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Enlightenment proclaimed optimistic views of human reach and perfectibility that challenged formerly essential Christian views of human limits.
[ترجمه گوگل]روشنگری دیدگاه‌های خوش‌بینانه‌ای درباره دستیابی و کمال‌پذیری انسان را اعلام کرد که دیدگاه‌های مسیحی سابقاً ضروری درباره محدودیت‌های انسانی را به چالش می‌کشید
[ترجمه ترگمان]نهضت روشن گری دیدگاه خوش بینانه نسبت به دسترسی انسان و perfectibility را اعلام کرد که نظریات اساسی قبلی مسیحیت از محدودیت های انسانی را به چالش کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since the rise of the religion of autonomy, human perfectibility, and universalism, only one confession has been utterly antithetical: The Reformed confession.
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور دین خودمختاری، کمال‌پذیری انسانی و جهان‌شمولی، تنها یک اعتراف کاملاً متضاد بوده است: اعتراف اصلاح‌شده
[ترجمه ترگمان]از زمان ظهور مذهب خودمختاری، کمال انسانی و universalism، تنها یک اعتراف در تناقض است: اعتراف اصلاح شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And I prove the formal axiomatic system of prepositional logic that is made up of Axiomatic Mode and the Rule of Detachment does not possess syntactic perfectibility.
[ترجمه گوگل]و من ثابت می‌کنم که نظام بدیهی رسمی منطق حرف اضافه که از حالت بدیهی تشکیل شده است و قاعده انفصال از کمال نحوی برخوردار نیست
[ترجمه ترگمان]و من نظام axiomatic منطق prepositional را ثابت می کنم که از حالت Axiomatic ساخته شده است و قاعده of دارای perfectibility نحوی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Injuring pacare is a severe breach of contract which damages both performance interest and perfectibility interest.
[ترجمه گوگل]آسیب رساندن به تعهد، نقض شدید قرارداد است که هم به سود عملکرد و هم به سود کمال آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]Injuring pacare نقض شدید قرارداد است که هم به نفع عملکرد و هم کمال مطلوب خسارت وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sociologists have been seduced by Marxist ideas about the perfectibility of mankind.
[ترجمه گوگل]جامعه شناسان فریفته ایده های مارکسیستی درباره کمال پذیری نوع بشر شده اند
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسان با عقاید مارکسیستی درباره the بشر اغوا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Classic : There is a nature of man, a definite structure of existence that puts limits on perfectibility.
[ترجمه گوگل]کلاسیک: طبیعتی از انسان وجود دارد، ساختار معینی از وجود که محدودیت هایی را برای کمال بودن ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]کلاسیک: طبیعت بشر وجود دارد، یک ساختار مشخص وجود دارد که perfectibility را بیشتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In recent years, the financial supervisory system of China has been tending to maturity and perfectibility, but there are still many contradictions and problems.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، سیستم نظارت مالی چین به بلوغ و کمال گرایش داشته است، اما هنوز تضادها و مشکلات زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، سیستم نظارتی مالی چین به بلوغ و perfectibility رسیدگی کرده است، اما هنوز تناقضات و مشکلات بسیاری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمال پذیری (اسم)
perfectibility

انگلیسی به انگلیسی

• ability to be refined; ability to be improved; ability to be made perfect

پیشنهاد کاربران

بپرس