perfected


معنی: مکمل

جمله های نمونه

1. hardship perfected his character
مرارت شخصیت او را کامل کرد.

2. We perfected a hand-signal system so that he could keep me informed of hazards.
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم سیگنال دستی را کامل کردیم تا بتواند من را از خطرات آگاه کند
[ترجمه ترگمان]ما یک سیستم سیگنال دستی را تکمیل کردیم تا بتواند مرا از خطرات آگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The army had perfected the use of terror as a means of controlling the population.
[ترجمه گوگل]ارتش استفاده از ترور را به عنوان وسیله ای برای کنترل جمعیت کامل کرده بود
[ترجمه ترگمان]ارتش استفاده از تروریسم را به عنوان وسیله ای برای کنترل جمعیت تکمیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have perfected the art of winemaking.
[ترجمه گوگل]آنها هنر شراب سازی را به کمال رسانده اند
[ترجمه ترگمان] اونا هنر winemaking رو تکمیل کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Luke perfected his cooking skills after he got married.
[ترجمه گوگل]لوک پس از ازدواج مهارت های آشپزی خود را به کمال رساند
[ترجمه ترگمان]لوک \"بعد از اینکه ازدواج کرد\" مهارت آشپزی خودش رو تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But in dozens of interviews he has perfected his eccentric act, which seems to amuse him.
[ترجمه گوگل]اما در ده ها مصاحبه او عمل عجیب و غریب خود را کامل کرده است، که به نظر می رسد او را سرگرم می کند
[ترجمه ترگمان]اما در ده ها مصاحبه او کاره ای عجیب خود را تکمیل کرده است که به نظر می رسد او را سرگرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So they have perfected the technique of doorstep delivery, using women instead of men to provide the needed counseling.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها تکنیک زایمان درب منزل را کامل کرده اند و از زنان به جای مردان برای ارائه مشاوره مورد نیاز استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها روش تحویل در خانه را تکمیل کرده اند و از زنان به جای مردان برای ارائه مشاوره مورد نیاز استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Edison perfected and patented everything from the first phonograph player in 1877 to the first practical light bulb in 187
[ترجمه گوگل]ادیسون همه چیز را از اولین دستگاه گرامافون در سال 1877 تا اولین لامپ عملی در سال 187 به کمال رساند و ثبت اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]ادیسون هر چیزی را از اولین دستگاه گرامافون در سال ۱۸۷۷ به اولین حباب لامپ عملی در ۱۸۷ سال تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They have perfected strategies for learning from their community environment.
[ترجمه گوگل]آنها استراتژی هایی را برای یادگیری از محیط جامعه خود کامل کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها استراتژی هایی را برای یادگیری از محیط اجتماعی خود تکمیل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nancy Reagan perfected the art of the adoring smile.
[ترجمه گوگل]نانسی ریگان هنر لبخند پرستش را به کمال رساند
[ترجمه ترگمان]نانسی ریگان هنر لبخند adoring را تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This technique was perfected by the Ancient Egyptians.
[ترجمه گوگل]این تکنیک توسط مصریان باستان تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]این تکنیک توسط مصریان باستان تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A clinic has perfected a £500 technique to help make them fathers again.
[ترجمه گوگل]یک کلینیک تکنیک 500 پوندی را به کمال رسانده تا به آنها کمک کند دوباره پدر شوند
[ترجمه ترگمان]یک کلینیک ۵۰۰ پوند برای کمک به آن ها تکمیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Arsenal machine had been perfected, and the 1930 Cup triumph was to usher in a glorious future.
[ترجمه گوگل]ماشین آرسنال کامل شده بود و قهرمانی در جام 1930 آغازگر آینده ای باشکوه بود
[ترجمه ترگمان]ماشین آرسنال به کمال رسیده بود، و پیروزی در جام ۱۹۳۰ برای ایجاد آینده ای با شکوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ferreting has been perfected to the point where it does a thorough job.
[ترجمه گوگل]فرتینگ تا حدی کامل شده است که کار کاملی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]Ferreting تا جایی که اون کار رو انجام میده بی نقص بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکمل (صفت)
perfect, complete, supplementary, completed, complementary, perfected

انگلیسی به انگلیسی

• improved; refined

پیشنهاد کاربران

رسا شده، به رسایی رسیده. بی کمبود شده.
کمال یافته
مرغوب
تمام شده - پایان شده - عالی شده - کامل شدن -

بپرس