perceptibility


قابلیت درک، محسوسیت، وضوح

جمله های نمونه

1. The Formalists evaluate literary form for its perceptibility and not for its mimetic capacity.
[ترجمه گوگل]فرمالیست‌ها فرم ادبی را برای درک آن ارزیابی می‌کنند و نه برای ظرفیت تقلیدی آن
[ترجمه ترگمان]The فرم ادبی را برای perceptibility ارزیابی می کنند و نه برای ظرفیت mimetic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The suggested formula features simplicity in calculation, perceptibility in appearance, and close approximation of calculated resistances to that of the model tests.
[ترجمه گوگل]فرمول پیشنهادی دارای سادگی در محاسبه، قابل درک بودن در ظاهر، و تقریب نزدیک مقاومت های محاسبه شده نسبت به آزمون های مدل است
[ترجمه ترگمان]فرمول پیشنهاد شده سادگی را در محاسبه، perceptibility در ظاهر، و تقریب نزدیک مقاومت های محاسبه شده با استفاده از تست های مدل نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Proposed conception of Generic Technology was that the perceptibility of connotation and characteristic about technology was deepened with the view of economy and management.
[ترجمه گوگل]تصور پیشنهادی از فناوری عمومی این بود که درک مفهوم و ویژگی در مورد فناوری با نگاه اقتصاد و مدیریت عمیق تر می شود
[ترجمه ترگمان]مفهوم پیشنهاد شده از تکنولوژی عام این بود که درک مفهوم و مشخصه تکنولوژی با دیدگاه اقتصاد و مدیریت عمیق تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The familiarity, embodiment, perceptibility and basic level categorization of the contents carried by the multimedia-interface are crucial for children to construct sound mental model.
[ترجمه گوگل]آشنایی، تجسم، درک و طبقه‌بندی سطح پایه محتوایی که توسط رابط چندرسانه‌ای حمل می‌شود، برای کودکان در ساخت مدل ذهنی صحیح بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]آشنایی، تجسم، perceptibility و طبقه بندی سطح پایه محتوای حمل شده توسط چند رسانه ای برای کودکان برای ساخت مدل ذهنی سالم ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mining geo-spatial information from natural language not only enriches information sources for Geographic Information System (GIS) but also enhances representability and perceptibility of GIS.
[ترجمه گوگل]استخراج اطلاعات جغرافیایی-مکانی از زبان طبیعی نه تنها منابع اطلاعاتی برای سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) را غنی می کند، بلکه قابلیت نمایش و درک GIS را نیز افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]استخراج اطلاعات مکانی - فضایی از زبان طبیعی نه تنها منابع اطلاعاتی را برای سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)تقویت می کند بلکه representability و perceptibility را نیز افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The purpose of this investigation was to improve the perceptibility about acute myocardial infarction(AMI) through analyzing the causes for delayed identification of AMI in prime ECG.
[ترجمه گوگل]هدف از این تحقیق، بهبود درک در مورد انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) از طریق تجزیه و تحلیل علل تاخیر در شناسایی AMI در ECG اولیه بود
[ترجمه ترگمان]هدف از انجام این تحقیق، بهبود perceptibility در مورد infarction حاد قلبی (AMI و از طریق تجزیه و تحلیل علل ایجاد تاخیر در ECG در ECG است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plastic art is the product from the interaction of rationality and perceptibility.
[ترجمه گوگل]هنر پلاستیک محصول تعامل عقلانیت و ادراک است
[ترجمه ترگمان]هنر پلاستیک محصول حاصل از تعامل عقلانیت و perceptibility است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With detailed study on the theoretical calculation of short term flicker severity, a novel digital method of calculating instantaneous perceptibility p and short term flicker severity Pst is deduced.
[ترجمه گوگل]با مطالعه دقیق بر روی محاسبه نظری شدت سوسو زدن کوتاه مدت، یک روش دیجیتالی جدید برای محاسبه p ادراکی آنی و شدت سوسو زدن کوتاه مدت Pst استنباط شده است
[ترجمه ترگمان]با مطالعه دقیق در مورد محاسبه نظری شدت لغزش کوتاه مدت، یک روش دیجیتال جدید برای محاسبه شدت لغزش فوری p و کوتاه مدت Pst استنتاج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Michael Tenglong said that the Chinese Wushu is an ancient quintessence, if you want to understand the best level and meaning of Wushu, you really need to have deep perceptibility .
[ترجمه گوگل]مایکل تنگلونگ گفت که ووشوی چینی یک اصل باستانی است، اگر می‌خواهید بهترین سطح و معنای ووشو را درک کنید، واقعاً باید درک عمیقی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]مایکل Tenglong می گوید که Wushu چینی جوهر قدیمی است، اگر شما می خواهید بهترین سطح و معنی of را درک کنید، واقعا نیاز دارید تا عمق بیشتری داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sculpt and meaning of sculptures are carried out by a space which depends on the artists' perceptibility during the creation process and the audience's understanding during the exhibition process.
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی و معنای مجسمه ها توسط فضایی انجام می شود که به درک هنرمندان در فرآیند خلق و درک مخاطب در طول فرآیند نمایشگاه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]شکل و مفهوم مجسمه ها به وسیله فضایی انجام می شود که به هنرمندان perceptibility در طول فرآیند ایجاد و درک مخاطب در طول فرآیند برگزاری نمایشگاه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shklovsky deemed that the aim of art is to provide esthetic perception to people and perceptibility is the presupposition for art to exist.
[ترجمه گوگل]اشکلوفسکی هدف هنر را ارائه ادراک زیبایی شناختی به مردم می دانست و ادراک پیش فرض وجود هنر است
[ترجمه ترگمان]Shklovsky فرض می کند که هدف هنر این است که درک زیبایی را نسبت به مردم فراهم کند و perceptibility همان فرضی است که باید برای هنر وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In an attempt to change this situation, it's quite necessary to alter sports from perceptibility to rationality.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای تغییر این وضعیت، تغییر ورزش از حالت ادراکی به عقلانیت کاملاً ضروری است
[ترجمه ترگمان]در تلاش برای تغییر این وضعیت، تغییر ورزش از perceptibility به عقلانیت ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This control scheme proposes a visual quantization matrix to weight the discrete cosine transform (DCT) coefficients in order to reduce the coding distortion on the visual perceptibility.
[ترجمه گوگل]این طرح کنترلی یک ماتریس کوانتیزاسیون بصری را برای وزن دادن ضرایب تبدیل کسینوس گسسته (DCT) به منظور کاهش اعوجاج کدگذاری در ادراک بصری پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این طرح کنترل یک ماتریس quantization دیداری را پیشنهاد می کند تا وزن cosine گسسته (DCT)را به منظور کاهش اعوجاج کد در the بصری کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• noticeability, perceivability; ability to be understood

پیشنهاد کاربران

بپرس