• : تعریف: in statistics, any one of one hundred equal-sized groups into which a great number of test scores or other data are divided for the purpose of ranking.
- She scored in the sixty-third percentile on the test.
[ترجمه گوگل] او در این آزمون در صدک شصت و سوم امتیاز گرفت [ترجمه ترگمان] او در این آزمون شصت و سومین درصدی را به ثمر رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. percentile norm
نرم درصدی
2. Overall these students rank in the 21st percentile on the tests-that is, they did worse than 79 per cent of all children taking the test.
[ترجمه احسان جلیلوند] به طور کلی این دانش آموزان در 21 درصد پایین نمرات در این امتحان قرار می گیرند که این یعنی عملکرد آنها از 79 درصد دانش آموزان در این امتحان ضعیف تر بوده است.
|
[ترجمه گوگل]در مجموع این دانشآموزان در آزمونها در صدک 21 قرار میگیرند، یعنی بدتر از 79 درصد از تمام کودکانی که در آزمون شرکت میکنند [ترجمه ترگمان]روی هم رفته این دانش آموزان در بیست و یکمین سال آزمون قرار گرفتند - یعنی، آن ها از ۷۹ درصد تمام کودکانی که این آزمایش را انجام می دادند، بدتر بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That score puts you on the 97th percentile.
[ترجمه گوگل]این امتیاز شما را در صدک 97 قرار می دهد [ترجمه ترگمان] اون امتیاز تو رو توی بخش \"۹۷th\" قرار میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Okay, uh, what is your percentile?
[ترجمه گوگل]خوب، اوه، صدک شما چند است؟ [ترجمه ترگمان]خب، آه، درصد تو چنده؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These recent percentile curves are based on large, nationally representative samples of children.
[ترجمه گوگل]این منحنیهای صدک اخیر بر اساس نمونههای بزرگ و نماینده ملی کودکان است [ترجمه ترگمان]این منحنی percentile اخیر بر نمونه های بزرگ و ملی کودکان بنا شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Figure 2 shows the percentile proliferation indices obtained with the two methods.
[ترجمه گوگل]شکل 2 شاخص های تکثیر صدک به دست آمده با دو روش را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]شکل ۲ شاخص گسترش درصدی را نشان می دهد که با دو روش به دست آمده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The management team as the assessment laws to area unit, the assessment on each employee implementation of "percentile" system management.
[ترجمه گوگل]تیم مدیریت به عنوان قوانین ارزیابی به واحد منطقه، ارزیابی هر یک از کارکنان اجرای "درصد" مدیریت سیستم [ترجمه ترگمان]تیم مدیریت به عنوان قوانین ارزیابی در واحد حوزه، ارزیابی در مورد هر کارمند مدیریت سیستم \"درصدی\" را ارزیابی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The adaptive process of percentile is implemented based on a minimizing criterion of the mean absolute error. It can achieve a good de-noising effect.
[ترجمه گوگل]فرآیند تطبیقی صدک بر اساس یک معیار کمینهسازی میانگین خطای مطلق اجرا میشود این می تواند به یک اثر حذف نویز خوب دست یابد [ترجمه ترگمان]فرآیند انطباقی of براساس کمینه سازی معیار میانگین خطای مطلق اجرا می شود می تواند به یک اثر de خوب دست یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This allows for 90th and 95th percentile data to be shown in the Load Test Analyzer in the Tests, Transactions, and Pages tables.
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا داده های صدک 90 و 95 در تجزیه و تحلیل بار تست در جداول تست ها، تراکنش ها و صفحات نشان داده شوند [ترجمه ترگمان]این اجازه می دهد تا داده های ۹۰ ۹۰ و ۹۰ درصد در آزمون تحلیل گر آزمون بار در آزمون های، معاملات و صفحات نمایش داده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "Below the 85th percentile, BMI effects on blood pressure appear to be fairly linear, " said Tu.
[ترجمه گوگل]تو گفت: «در زیر صدک 85، اثرات BMI بر فشار خون نسبتاً خطی به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]Tu گفت: \"در زیر ۸۵ درصد، تاثیرات BMI بر فشار خون نسبتا خطی هستند\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Both happy percentile, with genuine friendship, and that valuable knowledge.
[ترجمه گوگل]هم صدک شاد، با دوستی واقعی، و هم آن دانش ارزشمند [ترجمه ترگمان]هر دو percentile، با دوستی صمیمانه ای، و این که دانش با ارزش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What are the definition of 85th percentile speed and its meaning in traffic engineering?
[ترجمه گوگل]تعریف سرعت صدک 85 و معنای آن در مهندسی ترافیک چیست؟ [ترجمه ترگمان]تعریف ۸۵ درصدی سرعت و معنای آن در مهندسی ترافیک چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Kids who were in the 95th percentile or above were, for the sake of the study, considered obese -- a term not usually used for kids under two.
[ترجمه گوگل]کودکانی که در صدک 95 یا بالاتر قرار داشتند، به خاطر مطالعه، چاق در نظر گرفته شدند - اصطلاحی که معمولا برای کودکان زیر دو سال استفاده نمی شود [ترجمه ترگمان]کودکانی که در the یا بالاتر بودند، به خاطر مطالعه، چاق در نظر گرفته می شدند - اصطلاحی که معمولا برای کودکان زیر دو سال مورد استفاده قرار نمی گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A teen above the 95th percentile is considered overweight because 95 per cent of their age group have a smaller BMI.
[ترجمه گوگل]نوجوان بالای صدک 95 دارای اضافه وزن در نظر گرفته می شود زیرا 95 درصد از گروه سنی آنها BMI کمتری دارند [ترجمه ترگمان]نوجوان بالای دار ۹۵th دارای اضافه وزن محسوب می شود، زیرا ۹۵ درصد از گروه سنی آن ها دارای BMI کوچک تر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[بهداشت] صدک [ریاضیات] در صدک، صدک، صده، چندک، صدم، صد یک، درصدی، صدکی [آمار] صدک
انگلیسی به انگلیسی
• value that demonstrates a rank based on one hundred percent
پیشنهاد کاربران
درصد
درصدی
Eighty percent of people have desired to travel all around the world I'm in that percentile