1. It is not perceivable, because it is what makes perception possible.
[ترجمه گوگل]قابل درک نیست، زیرا این چیزی است که ادراک را ممکن می سازد
[ترجمه ترگمان]قابل درک نیست، زیرا این چیزی است که ادراک را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It reveals a realm beyond our perceivable world.
[ترجمه گوگل]قلمرویی فراتر از دنیای قابل درک ما را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این کشور قلمرو فراتر از دنیای perceivable را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Asana and pranayama are all perceivable aspects of yoga practice but there are other layers which are not that obvious.
[ترجمه گوگل]آسانا و پرانایاما همه جنبههای قابل درک تمرین یوگا هستند، اما لایههای دیگری نیز وجود دارند که چندان واضح نیستند
[ترجمه ترگمان]asana و pranayama همه جنبه های تمرین یوگا هستند، اما لایه های دیگری وجود دارند که واضح نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some things are not perceivable by sense, but only cogitable by reason.
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها با حس قابل درک نیستند، بلکه فقط با عقل قابل درک هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها قابل درک نیستند، اما فقط به دلایل منطقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The principle of the method is simple, more perceivable and of high accuracy.
[ترجمه گوگل]اصل روش ساده، قابل درک تر و با دقت بالا است
[ترجمه ترگمان]اصل این روش ساده، more و دقت بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As a complicated perceivable task and sensibility activity, writing process must be affected by self-efficacy mechanism.
[ترجمه گوگل]فرآیند نوشتن به عنوان یک کار قابل درک پیچیده و فعالیت حساس، باید تحت تأثیر مکانیسم خودکارآمدی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کار پیچیده و پیچیده و پیچیده، فرآیند نوشتن باید تحت تاثیر مکانیزم خودکارآمدی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There will not be any perceivable effect on the animal during communication awake or asleep.
[ترجمه گوگل]در هنگام ارتباط بیدار یا خواب، هیچ اثر قابل درک روی حیوان نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]هیچ تاثیری بر روی حیوان در طول برقراری ارتباط یا خواب وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is no real perceivable process behind his Bosch-like creations, so just like his audience, he too waits to see how his work will unfold.
[ترجمه گوگل]هیچ فرآیند واقعی قابل درک پشت ساخته های بوش مانند او وجود ندارد، بنابراین درست مانند مخاطبانش، او نیز منتظر است تا ببیند کارش چگونه پیش خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]هیچ فرآیند درک بهتری از آثار Bosch مانند his وجود ندارد، بنابراین او نیز همانند مخاطبین خود صبر می کند تا ببیند کار او چگونه آشکار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In your terms some civilizations are real and perceivable, and some are not.
[ترجمه گوگل]به تعبیر شما برخی از تمدن ها واقعی و قابل درک هستند و برخی دیگر اینگونه نیستند
[ترجمه ترگمان]در شرایط شما برخی تمدن ها واقعی و قابل درک هستند، و برخی دیگر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Such analysis provides is with a relatively precise, and theoretically sound methodology for dealing with perceivable changes in character.
[ترجمه گوگل]چنین تحلیلی با روش شناسی نسبتاً دقیق و از نظر نظری درستی برای مقابله با تغییرات قابل درک در شخصیت ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین تحلیلی با یک روش نسبتا دقیق و نظری برای مقابله با تغییرات قابل درک در شخصیت ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In other words, should copyright extend to non-literal elements which are not directly perceivable?
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، آیا حق چاپ باید به عناصر غیر تحت اللفظی که مستقیماً قابل درک نیستند نیز گسترش یابد؟
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، باید کپی رایت به عناصر non بسط یابد که به طور مستقیم قابل درک نیستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The material causal links may not always be readily perceivable, but they are there all the same.
[ترجمه گوگل]پیوندهای علّی مادی ممکن است همیشه به آسانی قابل درک نباشند، اما همه آنها یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]این پیوند علت و معلولی ممکن است همیشه به آسانی قابل درک نباشد، اما همه آن ها یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For the average person, common sense says that there is a real world of perceivable objects.
[ترجمه گوگل]برای افراد عادی، عقل سلیم می گوید که دنیای واقعی از اشیاء قابل درک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای شخص متوسط، عقل سلیم می گوید که دنیای واقعی از اشیا قابل درک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. However, scientists find that when people hear the name of the object in the question, these unperceivable visual images can become perceivable.
[ترجمه گوگل]با این حال، دانشمندان دریافتند که وقتی افراد نام شی مورد نظر را می شنوند، این تصاویر بصری غیرقابل درک می توانند قابل درک شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، دانشمندان دریافتند که وقتی مردم نام شی را در این سوال شنیدند، این تصاویر بصری unperceivable می تواند قابل درک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید