1. Have lemons and a pepper mill on the table and toast as for sardine butter.
[ترجمه گوگل]روی میز لیمو و آسیاب فلفل بگذارید و مانند کره ساردین نان تست کنید
[ترجمه ترگمان]لیمو و یک آسیاب بادی در روی میز و نان برشته مثل کره sardine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You eye the pepper mill, pause and pick the tablecloth.
[ترجمه گوگل]به آسیاب فلفل نگاه می کنی، مکث می کنی و سفره را می چینی
[ترجمه ترگمان]، تو \"کارخونه فلفل\" رو می بینی مکث کن و رومیزی رو بردار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This gesture mimics grinding a pepper mill, suggesting the content of the subject's brain.
[ترجمه گوگل]این حرکت شبیه آسیاب کردن آسیاب فلفل است که محتوای مغز سوژه را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این ژست یک آسیاب فلفل را تقلید می کند و محتوای مغز سوژه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bring the pepper mill with the appetizer. Do not make people wait or beg for a condiment.
[ترجمه گوگل]آسیاب فلفل را با پیش غذا بیاورید مردم را وادار به انتظار یا التماس برای یک چاشنی نکنید
[ترجمه ترگمان]کارخونه فلفل رو با پیش غذا بیار کاری نکن که مردم صبر کنن یا به یه ادویه التماس کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Electric pepper mill, easy for operation, safety and sanitation, can use in home and restaurant.
[ترجمه گوگل]آسیاب فلفل برقی، آسان برای عملیات، ایمنی و بهداشت، می تواند در خانه و رستوران استفاده شود
[ترجمه ترگمان]کارخانه فلفل الکتریکی، آسان برای عملیات، ایمنی و بهداشت، می تواند در خانه و رستوران به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Kind of reminds me a while back when I saw the salad bar attendant at our local Ruby Tuesdays restaurant fill of the pepper mill with already ground pepper.
[ترجمه گوگل]به نوعی من را به یاد چند وقت پیش می اندازد که دیدم مسئول سالاد بار در رستوران محلی یاقوت سه شنبه ما آسیاب فلفل را با فلفل آسیاب شده پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]کمی مرا به یاد زمانی می اندازد که مسئول بار سالاد در رستوران محلی Ruby Tuesdays را دیدم که از آسیاب فلفل با فلفل قرمز پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As I moved the lamp, the image of the still life changed: the shadow of the pepper mill moved from left to right, glints of light appeared and disappeared on the grapes, and the decanter sparkled .
[ترجمه گوگل]همانطور که چراغ را حرکت دادم، تصویر طبیعت بی جان تغییر کرد: سایه آسیاب فلفل از چپ به راست حرکت کرد، درخشش های نور روی انگورها ظاهر شد و ناپدید شد، و کانتر برق زد
[ترجمه ترگمان]همان طور که لامپ را تکان می دادم، تصویر زندگی هنوز تغییر کرده بود: سایه آسیاب فلفل از چپ به راست تغییر کرد، درخشش نور پدیدار شد و در خوشه های انگور ناپدید شد و تنگ برق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید