• : تعریف: a vigorous talk to an individual or group, such as an athletic team, to instill enthusiasm, increase determination, and the like.
جمله های نمونه
1. Alam gave the Pakistani team a pep talk .
[ترجمه فرام د نورث] آلام به تیم پاکستانی قوت قلب داد
|
[ترجمه گوگل]علم به تیم پاکستان سخنرانی کرد [ترجمه ترگمان]علم به تیم پاکستان یک سخنرانی تشویقی ارائه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She gave us all a pep talk before the game.
[ترجمه گوگل]او قبل از بازی به همه ما صحبت کرد [ترجمه ترگمان] قبل از بازی همه به ما دلگرمی داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The boss gave the staff a pep talk this morning in an attempt to boost sales.
[ترجمه گوگل]رئیس امروز صبح برای افزایش فروش به کارکنان سخنرانی کرد [ترجمه ترگمان]رئیس شرکت امروز صبح در تلاش برای بالا بردن فروش به کارکنان یک سخنرانی تشویقی ارائه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The team was given a pep talk on the morning of the big match.
[ترجمه گوگل]صبح روز مسابقه بزرگ به این تیم صحبت شد [ترجمه ترگمان]در روز مسابقه بزرگ، تیم با شور و شوق صحبت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A pep talk was all it took.
[ترجمه گوگل]یک صحبت سرسخت تمام آن چیزی بود که لازم بود [ترجمه ترگمان] فقط یه صحبت کوتاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is not just a smarmy pep talk but an unflinching discussion of real angst and a real adjustment process.
[ترجمه گوگل]این فقط یک صحبت تند تند نیست، بلکه بحثی سرسختانه درباره اضطراب واقعی و یک فرآیند سازگاری واقعی است [ترجمه ترگمان]این فقط یک بحث تشویقی smarmy نیست، بلکه یک بحث قاطع در مورد نگرانی واقعی و یک فرآیند تنظیم واقعی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No pep talk is going to be as meaningful as sinking a basket or two.
[ترجمه گوگل]هیچ صحبتی به اندازه غرق کردن یک یا دو سبد معنی دار نخواهد بود [ترجمه ترگمان]هیچ بحث تشویقی به معنای غرق کردن یک سبد یا دو سبد نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rubin himself appeared on stage for a pep talk, a short and stocky 40ish fellow in business blues.
[ترجمه گوگل]روبین خودش روی صحنه حاضر شد و یک همکار کوتاه 40 ساله در بلوز تجاری بود [ترجمه ترگمان]روبین خودش برای یک سخنرانی تشویقی بر روی صحنه ظاهر شد، یک مرد چهل و چهار ساله ish با بلوز تجاری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His pep talk had obviously worked the night before.
[ترجمه گوگل]مشروح صحبت های او مشخصاً شب قبل مؤثر بود [ترجمه ترگمان]صحبت های pep به طور قطع شب پیش کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The coach gave hellos team pep talk at half time, hoping to lead them to victory.
[ترجمه گوگل]مربی در نیمه وقت به تیم هلوس صحبت کرد و امیدوار بود آنها را به پیروزی برساند [ترجمه ترگمان]این مربی مدت کوتاهی به تیم hellos سلام داد و امیدوار بود آن ها را به سوی پیروزی هدایت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The coach gave us a much - needed pep talk during the half.
[ترجمه گوگل]مربی در طول نیمه به ما صحبتهایی کرد که بسیار مورد نیاز بود [ترجمه ترگمان]این مربی به ما یک سخنرانی تشویقی بسیار ضروری را در طول نیمه راه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The coach gave the team a pep talk before the big game.
[ترجمه گوگل]مربی قبل از بازی بزرگ به تیم صحبت کرد [ترجمه ترگمان]مربی قبل از بازی بزرگ یک سخنرانی تشویقی به تیم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The coach gave his team a pep talk at half time.
[ترجمه گوگل]مربی در نیمه اول به تیمش صحبت کرد [ترجمه ترگمان]کالسکه نیم ساعتی به او قوت قلب داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dave : Another 1 pep talk? That'll make three this week.
[ترجمه گوگل]دیو : 1 صحبت جدی دیگر؟ این هفته سه می شود [ترجمه ترگمان]یکی دیگه از اون گفتگوی نیرو بخش؟ این هفته سه هفته طول می کشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Angela needed a good pep talk after she didn't get asked to the prom.
[ترجمه گوگل]آنجلا بعد از اینکه از او برای مجلس جشن درخواست نشد نیاز به یک سخنرانی خوب داشت [ترجمه ترگمان]بعد از آن که به مجلس رقص دعوت نشد، آن جلا نیاز به دلگرمی خوبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• encouragement speech, conversation which helps raise morale and strengthens self-confidence a pep talk is a speech intended to encourage a group of people to make more effort; an informal expression.
پیشنهاد کاربران
. They were just giving me a pep talk Pepping me up before i go to the stage
یک سخنرانی کوتاه و انگیزشی برای امید و اعتماد به نفس بیشتر قبل از شروع یک کار . The coach gave the team a pep talk before the game
نطق انگیزشی
سخنرانی انگیزشی یا تهییجی
نُطق پُرشور و حال
قوتِ قلب
نطق انگیزشی، حرفهای تشویق و ترغیب کننده A brief and emotional talk to motivate, encourage audience Her ability to deliver energizing pep talks was amazing. This pep talk gets him to the threshold of his kids room, and as he opens the door he gets calm.