pentecostal

/ˌpentəˈkɒstəl//ˌpentɪˈkɒstəl/

وابسته به عید پنجاهه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Pentecost.

(2) تعریف: of, pertaining to, or designating any of the usu. fundamentalist Christian sects that stress the inspiration of the Holy Spirit and seek to emulate the twelve Apostles at Pentecost.

جمله های نمونه

1. As I delved into the history of pentecostalism and began visiting all the pentecostal churches I could, some discoveries surprised me.
[ترجمه گوگل]همانطور که در تاریخ پنطیکاستی کاوش کردم و شروع به بازدید از کلیساهای پنطیکاستی کردم، برخی از اکتشافات مرا شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی در تاریخچه pentecostalism تحقیق کردم و شروع به بازدید از تمام کلیساهای pentecostal کردم، بعضی از کشفیات من را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is considerable evidence that once women join pentecostal churches they learn skills they can utilize elsewhere.
[ترجمه گوگل]شواهد قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه زنان به محض پیوستن به کلیساهای پنطیکاستی مهارت هایی را می آموزند که می توانند در جاهای دیگر از آنها استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]شواهد قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه وقتی زنان به کلیساهای pentecostal می پیوندند، مهارت هایی را یاد می گیرند که می توانند از جاه ای دیگر استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lightning spread of the pentecostal movement was not like the dispersal of some new idea.
[ترجمه گوگل]گسترش رعد و برق جنبش پنطیکاستی مانند پراکندگی یک ایده جدید نبود
[ترجمه ترگمان]گسترش صاعقه در جنبش pentecostal مانند پراکندگی یک ایده جدید نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He took us to a Pentecostal meeting in one of the city's many black churches.
[ترجمه گوگل]او ما را به یک جلسه پنطیکاستی در یکی از بسیاری از کلیساهای سیاه‌پوست شهر برد
[ترجمه ترگمان]او ما را به یک جلسه Pentecostal در یکی از کلیساهای تاریک شهر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I first witnessed the phenomenon at a huge pentecostal rally I attended as a college freshman.
[ترجمه گوگل]من برای اولین بار شاهد این پدیده در یک راهپیمایی بزرگ پنطیکاستی بودم که به عنوان دانشجوی سال اول کالج در آن شرکت کردم
[ترجمه ترگمان]من اولین بار شاهد این پدیده در یک تظاهرات عظیم pentecostal بودم که به عنوان دانشجوی سال اول کالج در آن شرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pentecostal growth is most evident among the poorer communities.
[ترجمه گوگل]رشد پنطیکاستی در میان جوامع فقیرتر مشهودتر است
[ترجمه ترگمان]رشد pentecostal در میان جوامع فقیر مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another explained pentecostal growth in terms of urbanization or class conflict.
[ترجمه گوگل]دیگری رشد پنطیکاستی را برحسب شهرنشینی یا تضاد طبقاتی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]فرد دیگر رشد pentecostal را از لحاظ شهرنشینی و یا اختلاف طبقاتی توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ever since the very beginning the pentecostal phenomenon has been the subject of conflicting interpretations.
[ترجمه گوگل]از همان ابتدا پدیده پنطیکاستی موضوع تفاسیر متناقضی بوده است
[ترجمه ترگمان]از همان آغاز پدیده pentecostal موضوع تفسیرهای متناقض بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most of these are Pentecostal congregations.
[ترجمه گوگل]اکثر این جماعت پنطیکاستی هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر آن ها جماعت Pentecostal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The religious press in the first decade of pentecostal history teems with blistering attacks on the new movement.
[ترجمه گوگل]مطبوعات مذهبی در دهه اول تاریخ پنطیکاستی مملو از حملات تاول آمیز علیه جنبش جدید هستند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات مذهبی در دهه اول تاریخ pentecostal با حملات شدید به جنبش جدید مقابله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But today, some pentecostal preachers seem so obsessed with the techniques of rapture that they have forgotten the original message.
[ترجمه گوگل]اما امروزه، برخی از واعظان پنطیکاستی آنقدر به فنون رستاخیز وسواس دارند که پیام اصلی را فراموش کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما امروزه، برخی از واعظان pentecostal به قدری شیفته تکنیک های شیفتگی به نظر می رسند که پیام اصلی را فراموش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mum and Dad are staunch Pentecostal church-goers, and will be all their lives.
[ترجمه گوگل]مامان و بابا از کلیساهای پنطیکاستی سرسخت هستند و تمام عمرشان خواهند بود
[ترجمه ترگمان]مامان و بابا از بین رفتن این همه آدم و این جور آدم ها هستند و تمام زندگی شان خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The people who attend Pentecostal churches tend to be from the same population that plays the lottery.
[ترجمه گوگل]افرادی که در کلیساهای پنطیکاستی شرکت می کنند معمولاً از همان جمعیتی هستند که لاتاری بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در کلیساهای Pentecostal حضور دارند تمایل دارند از همان جمعیتی باشند که در لاتاری شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like their Pentecostal sisters and brothers elsewhere, they set off to spread the news.
[ترجمه گوگل]آنها مانند خواهران و برادران پنطیکاستی خود در جاهای دیگر، برای انتشار این خبر به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]مثل خواهر Pentecostal و برادران دیگر، به راه افتادند تا خبرها را منتشر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the holiday of pentecost

پیشنهاد کاربران

بپرس