pent up


(احساسات و غیره) فروخورده، سرکوفته، سرکوب شده، محصور، دریک جاه نگاه داشته شده، پایمال شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: held in; not released or expressed; confined.

- pent-up energy
[ترجمه گوگل] انرژی فروخورده
[ترجمه ترگمان] انرژی محبوس شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- her pent-up anger
[ترجمه گوگل] خشم فروخورده او
[ترجمه ترگمان] خشمی که در وجودش نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• held in, inhibited, withheld
pent-up emotions or energies have been held back and not expressed or released.

پیشنهاد کاربران

سَر خورده
1. ( احساسات. عواطف. غیره ) فرو خورده. سرکوب شده. انباشته شده 2. ( مجازی ) زندانی. محبوس
مثال:
use your pent - up anger to fight back
از عصبانیت فرو خورده و سرکوب شده ات برای تلافی کردن استفاده کن.
( هیجانات ) تلنبار شده، ابراز نشده برای مدت های طولانی
pent - up
adjective [ before noun ]
Pent - up feelings are not allowed to be expressed or released
صفت پیش از اسم
احساسات فروخورده که ابراز یا رها نشده اند
Screaming at the top of your voice is a good way of venting pent - up frustration.
...
[مشاهده متن کامل]

We let out our pent - up feelings and cheer up ourselves until we feel completely alright.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pent-up
سرکوب شده
مطرح نشده
محصور
بیان نشده
فروخورده
سرکوب شده
Little pent - up demand exists to push the economy forward this year
تقاضای سرکوب شده
) Held back not shown or expressed ( emotion
انرژی یا احساسات ابراز نشده برای مدتهای زیاد
Years of pent up anger and frustration

بپرس