pennyworth

/ˈpenɪwəθ//ˈpenɪwəθ/

معنی: بارزش یک پنی
معانی دیگر: به ارزش یک پنی، (نادر) معامله ی پر صرفه، ارزان خری، ی نچه برابر یک پنی میتوان خرید، ارزش یک پنی، سودا، معمله، بها، مقدارکم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any quantity that may be bought for a penny.

(2) تعریف: a small quantity.

جمله های نمونه

1. It won't make a pennyworth of difference to me.
[ترجمه گوگل]برای من ارزش یک پنی فرقی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این یک پنس برای من فرقی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But I really wanted my pennyworth.
[ترجمه گوگل]اما من واقعاً ارزش پولم را می خواستم
[ترجمه ترگمان]اما من واقعا pennyworth را می خواستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Alfred Pennyworth : Endure. You the outcast attain the pick that the correct choice. Gotham needs you.
[ترجمه گوگل]آلفرد پنی ورث: تحمل کن شما رانده شدگان به انتخابی دست می یابید که انتخاب درستی است گاتهام به شما نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]آلفرد pennyworth: Endure تو تنها کسی هستی که انتخاب درستی کردی گاتهام به تو احتیاج داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Alfred Pennyworth: You crossed the line first, sir. You hammered them.
[ترجمه گوگل]آلفرد پنی ورث: شما اول از خط گذشتید، قربان تو آنها را چکش زدی
[ترجمه ترگمان]آلفرد pennyworth: شما اول از خط عبور کردید، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pennyworth only of beautiful Soup ? Beau -- ootiful Soo -- oop ! Beau -- ootiful Soo -- oop!
[ترجمه گوگل]Pennyworth فقط از سوپ زیبا؟ بیو -- اوتیفول سو -- اوپ ! بیو -- اوتیفول سو -- اوه!
[ترجمه ترگمان]pennyworth فقط از سوپ زیباست؟ TGMN_EM\" بو \"و\" ootiful \"و\" oop \"!\" بو \"و\" ootiful \"و\" oop \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Honesty may be dear bought; but can never be an ill pennyworth.
[ترجمه گوگل]صداقت ممکن است عزیز خریده باشد اما هرگز نمی تواند پولی بیمار باشد
[ترجمه ترگمان]صداقت ممکن است عزیز باشد؛ اما هرگز یک پنی بد نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bruce Wayne : People are dying. What would you have me do Alfred Pennyworth: Endure.
[ترجمه گوگل]بروس وین: مردم در حال مرگ هستند از من می خواهید چه کار کنم آلفرد پنی ورث: تحمل کنید
[ترجمه ترگمان]بروس وین: مردم در حال مرگ هستند چه کاری می توانی برای (آلفرد pennyworth)(آلفرد pennyworth)انجام دهی: Endure
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He that pays for Work before it's done, has but a pennyworth twopence.
[ترجمه گوگل]کسی که برای کار قبل از انجام آن پول می دهد، فقط یک پنی ارزش دارد که دو پنی دارد
[ترجمه ترگمان]او که پیش از آنکه این کار را انجام دهد بهای کار را می پردازد، اما دو پنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بارزش یک پنی (صفت)
pennyworth

انگلیسی به انگلیسی

• amount that has a value of one cent; small amount
a pennyworth of something is the amount of it that can be bought for a penny; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس