1. Tom is such penny pincher, and none likes to be with him.
[ترجمه آلوشکا] تام به قدری خسیسه که هیچ کس نمی خواد باهاش باشه.
|
[ترجمه گوگل]تام خیلی پندار است و هیچ کس دوست ندارد با او باشد [ترجمه ترگمان]، تام یه pincher و هیچ کس دوست نداره با اون باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is a penny pincher because he grew up in a poor family.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اینکه در یک خانواده فقیر بزرگ شده است، یک سکه است [ترجمه ترگمان]اون یه penny چون اون تو یه خانواده فقیر بزرگ شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He penny pincher because he grew up in a poor family.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اینکه در خانواده ای فقیر بزرگ شده بود، او پنی چرمی شد [ترجمه ترگمان]اون pincher چون اون تو یه خانواده فقیر بزرگ شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bill is such a penny pincher . He never gives a cent to charity.
[ترجمه گوگل]بیل یک پنی گیر است او هرگز یک سنت به خیریه نمی دهد [ترجمه ترگمان] بیل یه penny اون هیچوقت یه سنت به خیریه نمیده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She spent so little money that he began to get the name of a penny pincher.
[ترجمه گوگل]او آنقدر پول خرج کرد که او شروع کرد به نام یک پنی گیر [ترجمه ترگمان]او آنقدر پول خرج کرده بود که نام یک پنی pincher را بدست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Kevin: That will be the day ! My boss is such a notorious penny pincher.
[ترجمه گوگل]کوین: آن روز خواهد بود! رئیس من یک پنی گیر بدنام است [ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! رئیس من یه pincher [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Like so many other men of means, John was a penny pincher.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری دیگر از افراد ثروتمند، جان یک پنی گیر بود [ترجمه ترگمان] مثل خیلی های دیگه، \"جان\" یه penny بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید