penitential

/ˌpenɪˈtenʃl̩//ˌpenɪˈtenʃl̩/

معنی: وابسته به طلب مغفرت و ندامت
معانی دیگر: ندامت آمیز، حاکی از پشیمانی، توبه آمیز، هود کارانه، رجوع شود به: penitent

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or expressing penitence.
اسم ( noun )
مشتقات: penitentially (adv.)
(1) تعریف: a penitent.
مشابه: penitent

(2) تعریف: a book or set of church rules concerning the Christian sacrament of penance.

جمله های نمونه

1. his penitential tears
اشک های ندامت آمیز او

2. It's a priest's penitential chain to be worn around the waist against the skin.
[ترجمه گوگل]این زنجیر کشیشی است که باید دور کمر و روی پوست بسته شود
[ترجمه ترگمان]این زنجیر penitential است که دور کمرش ساییده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And alas, I thought, my penitential journey over, they didn't do it separately in the first place.
[ترجمه گوگل]و افسوس، من فکر کردم، سفر توبه من به پایان رسید، آنها این کار را در وهله اول جداگانه انجام ندادند
[ترجمه ترگمان]و افسوس که سفر penitential به پایان رسید، آن ها این کار را جداگانه انجام ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The word also had a penitential meaning.
[ترجمه گوگل]این کلمه معنای توبه نیز داشت
[ترجمه ترگمان]این واژه همچنین معنای penitential را نیز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I spent a penitential weekend augmenting the green acceptable.
[ترجمه گوگل]من یک آخر هفته ندامت را صرف افزایش سطح سبز قابل قبول کردم
[ترجمه ترگمان]من یه آخر هفته رو برای augmenting رو قابل قبول کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Penitential works are very important during Lent.
[ترجمه گوگل]اعمال توبه در روزه بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]آثار Penitential در ایام روزه بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The penitential canons are imposed only on the living, and no burden ought to be imposed on the dying, according to them.
[ترجمه گوگل]احکام توبه فقط بر زندگان تحمیل می شود و به گفته آنها هیچ باری بر دوش مردگان نباید تحمیل شود
[ترجمه ترگمان]بر طبق گفته آن ها، قوانین penitential تنها بر روی زندگی اعمال می شوند و هیچ دوش نباید بر روی مرگ اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He stressed the penitential aspect of monasticism - little food, no meat, hard manual labor, and strict silence.
[ترجمه گوگل]او بر جنبه توبه‌آمیز رهبانیت تأکید کرد - غذای کم، بدون گوشت، کار سخت یدی، و سکوت شدید
[ترجمه ترگمان]او بر جنبه penitential رهبانیت، غذا، گوشت، کار دستی سخت، و سکوت مطلق تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Devotion in the Middle Ages was often expressed by means of penitential journeys to famous shrines.
[ترجمه گوگل]ارادت در قرون وسطی اغلب از طریق سفرهای توبه به زیارتگاه های معروف بیان می شد
[ترجمه ترگمان]Devotion در قرون وسطی اغلب با استفاده از journeys penitential به مقبره های مشهور ابراز می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are extraordinarily vivid and exuberant pictures which are countered by others which have an almost penitential mood to them.
[ترجمه گوگل]تصاویر فوق‌العاده زنده و پرشور وجود دارد که دیگران با آنها مقابله می‌کنند و حالتی تقریباً توبه‌آمیز دارند
[ترجمه ترگمان]این تصاویر بسیار جاندار و exuberant هستند که با دیگران مقابله می کنند که حالت almost برای آن ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From the end of the period of the Kings, public penitential festivals were a frequent necessity.
[ترجمه گوگل]از اواخر دوره پادشاهان، جشن های توبه عمومی یک ضرورت مکرر بود
[ترجمه ترگمان]از پایان دوره شاهان، جشن های عمومی penitential یک ضرورت همیشگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such thing like this has happened frequently and I know it is my essence: violating knowingly and pertinacity and just being conscious and penitential afterward.
[ترجمه گوگل]چنین چیزی مکرر اتفاق افتاده است و من می دانم که ذات من است: تجاوز به عمد و ذات و فقط آگاه بودن و توبه پس از آن
[ترجمه ترگمان]چنین چیزی به کرات اتفاق می افتد و من می دانم که این موضوع جوهر من است: تخطی از آگاهانه و pertinacity و بعد از آن آگاه و penitential
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fat Tuesday offers Christians (and others) a final chance to party before the penitential season of Lent begins.
[ترجمه گوگل]سه شنبه چرب به مسیحیان (و دیگران) آخرین فرصت را برای مهمانی قبل از شروع فصل توبه روزه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سه شنبه چربی به مسیحیان (و دیگران)فرصت نهایی برای مهمانی قبل از عید فصح را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If they would serve their fellow-men, let them do it by making manifest the power and reality of conscience, in constraining them to penitential self-abasement!
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهند به همنوعان خود خدمت کنند، اجازه دهید این کار را با آشکار ساختن قدرت و واقعیت وجدان انجام دهند و آنها را به خواری توبه‌آمیز محدود کنند!
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها به همنوعان خود خدمت کنند، با ساختن قدرت و واقعیت وجدان به آن ها اجازه دهند که خود را به abasement توبه کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به طلب مغفرت و ندامت (صفت)
penitential

انگلیسی به انگلیسی

• book of penance, book containing rules for repenting one's sins
of repentance, of penitence; of returning to one's faith
penitential means expressing deep sorrow and regret at having done something wrong; a formal word.

پیشنهاد کاربران

"Penitential" means relating to or expressing penitence or remorse for one's sins or wrongdoings.
It can symbolize a state of feeling sorry and seeking forgiveness or making amends for one's actions.
...
[مشاهده متن کامل]

مرتبط با توبه یا ابراز ندامت برای گناهان یا اشتباهات خود.
حالت احساس ندامت و طلب بخشش یا جبران اعمال خود.
مثال؛
He wore a penitential expression as he apologized for his mistakes.
The penitential prayer asked for forgiveness for past sins.
She undertook penitential acts to show her remorse for her actions.
مترادف: Repentant, remorseful, contrite
متضاد: Unrepentant, unapologetic, indifferent

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : penitent / penitence / penitentiary
✅️ صفت ( adjective ) : penitent / penitential
✅️ قید ( adverb ) : penitently
نادم ( از کاری که کرده پشیمان است )
penitential journeys to holly shrines.

بپرس