peninsula

/pəˈnɪnsələ//pəˈnɪnsjʊlə/

معنی: شبه جزیره، پیشرفتگی خاک در اب
معانی دیگر: آبخست سان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: peninsular (adj.), peninsularity (n.)
• : تعریف: an area of land surrounded on nearly all sides by water, and connected to a mainland by a usu. narrow strip of land.
مشابه: cape

جمله های نمونه

1. the terminus of a peninsula
ته یک شبه جزیره

2. Korean peninsula lies to the west of Japan.
[ترجمه گوگل]شبه جزیره کره در غرب ژاپن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]شبه جزیره کره در غرب ژاپن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the attractions of the peninsula beckon.
[ترجمه گوگل]تمام جاذبه های شبه جزیره به شما اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]همه جاذبه های شبه جزیره به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Jandia Peninsula is a stretch of white sands backed by a mountain range.
[ترجمه گوگل]شبه جزیره جاندیا امتدادی از ماسه های سفید است که پشت آن رشته کوهی است
[ترجمه ترگمان]شبه جزیره Jandia یک قسمت از ماسه های سفید است که توسط یک رشته کوه به عقب رانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A long peninsula juts out into the sea.
[ترجمه گوگل]شبه‌جزیره‌ای طولانی از دریا بیرون می‌آید
[ترجمه ترگمان]یک شبه جزیره طویل مثل جزیره ای بیرون زده از دریا بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I had walked around the entire peninsula.
[ترجمه گوگل]کل شبه جزیره را گشته بودم
[ترجمه ترگمان]تمام شبه جزیره را راه انداخته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Istrian Peninsula has a rugged coastline of pine-clad headlands between innumerable bays and inlets.
[ترجمه گوگل]شبه جزیره ایستریا دارای خط ساحلی ناهمواری از سرچشمه های پوشیده از کاج بین خلیج ها و ورودی های بی شماری است
[ترجمه ترگمان]شبه جزیره Istrian یک خط ساحلی ناهموار از درختان کاج پوشیده از درختان کاج دارد که بین خلیج ها و ورودی های بی شمار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Italy is a peninsula.
[ترجمه گوگل]ایتالیا یک شبه جزیره است
[ترجمه ترگمان]ایتالیا یک شبه جزیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The plant is situated on the Kola Peninsula - formerly a military zone.
[ترجمه گوگل]این کارخانه در شبه جزیره کولا - که قبلا یک منطقه نظامی بود - واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این کارخانه در شبه جزیره Kola - که سابقا یک منطقه نظامی بود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Frank Hill's is well known on the Holderness peninsula of east Yorkshire for livestock and farm auctions.
[ترجمه گوگل]فرانک هیلز در شبه جزیره هولدرنس در شرق یورکشایر به دلیل حراج های دام و مزرعه به خوبی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]فرانک هیل در شبه جزیره Holderness در شرق Yorkshire برای دام ها و حراج املاک مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Mayan civilisation flourished in the Yucatan peninsula between 300AD and 900AD.
[ترجمه گوگل]تمدن مایاها در شبه جزیره یوکاتان بین سالهای 300 و 900 پس از میلاد شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]تمدن مایایی در شبه جزیره یوکاتان بین ۳۰۰ بعد از میلاد و ۹۰۰ بعد از میلاد رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Granted, the staid populations of the Monterey Peninsula might not be so willing to host that kind of event.
[ترجمه گوگل]مسلماً، جمعیت ساکن شبه جزیره مونتری ممکن است چندان مایل به میزبانی چنین رویدادی نباشند
[ترجمه ترگمان]درست است، جمعیت ساکن شبه جزیره Monterey ممکن است به حدی مایل به میزبانی این نوع رویداد نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When you own a peninsula, you own the very essence of the Chesapeake country.
[ترجمه گوگل]هنگامی که صاحب یک شبه جزیره هستید، شما مالک ماهیت کشور چساپیک هستید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شما یک شبه جزیره را در اختیار دارید، جوهر کشور چساپیک را در اختیار دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But it is obvious that one relatively small peninsula can not contain this missionary zeal indefinitely.
[ترجمه گوگل]اما بدیهی است که یک شبه جزیره نسبتاً کوچک نمی تواند این غیرت تبلیغی را به طور نامحدود در خود نگه دارد
[ترجمه ترگمان]اما واضح است که یک شبه جزیره نسبتا کوچک نمی تواند این تعصب مذهبی را به طور نامحدود تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My finger traces a path down to the peninsula of Grand Isle.
[ترجمه گوگل]انگشت من مسیری را به سمت شبه جزیره گراند آیل دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]انگشتم مسیری را پایین سمت شبه جزیره بزرگ رد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبه جزیره (اسم)
peninsula

پیشرفتگی خاک در اب (اسم)
peninsula

تخصصی

[زمین شناسی] شبه جزیره - الف)قطعه زمینی طویل که توسط آب در بر گرفته شده و تنها از طریق تنگه یا باریکه ای به یک خشکی بزرگتر، متصل شده است. - - ب) قطعه زمینی نسبتاً وسیع که به سمت دریا پیش رفته است و احتمالاً فاقد تنگه اتصالی کاملاً مشخصی می باشد. مانند شبه جزیره ایتالیایی. - - ریشه کلمه: واژه لاتین peninsula به معنای شبه جزیره. -

انگلیسی به انگلیسی

• area of land that is surrounded by water on three sides
a peninsula is a long narrow piece of land that is almost completely surrounded by water but that is joined to the mainland.

پیشنهاد کاربران

شبه جزیره مثل عربستان
سرزمینی که از سه طرف به آب میرسه و فقط از یک طرف به خشکی راه داره شبه جزیره عربستان