penetrable

/ˈpenɪtrəbl̩//ˈpenɪtrəbl̩/

معنی: نفوذ پذیر، سوراخ شدنی، کاویدنی، رخنه پذیر
معانی دیگر: خلیدنی، تراسهشی، سوراخ کردنی، رسوخ پذیر، سورا  شدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: penetrability (n.)
• : تعریف: capable of being penetrated.
متضاد: impassable, impenetrable
مشابه: soft

جمله های نمونه

1. The hemal and penetrable cartilage inside centrum dish hind form be identical bend with the blood-vessel that comes from periosteum.
[ترجمه گوگل]غضروف همال و قابل نفوذ در داخل بشقاب سانتروم به شکل خمیدگی یکسان با رگ خونی است که از پریوستوم می آید
[ترجمه ترگمان]غضروف دنده ای و penetrable در داخل ظرف غذای centrum با کشتی خونی که از periosteum می آید، یک سان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the solvent-permeable and ion- penetrable porous surface layer of the particle, idealized hydrodynamic frictional segments with fixed charges are assumed to distribute at a uniform density.
[ترجمه گوگل]در لایه سطحی متخلخل قابل نفوذ حلال و نفوذپذیر به یون ذره، بخش های اصطکاکی هیدرودینامیکی ایده آل با بارهای ثابت فرض می شود که با چگالی یکنواخت توزیع می شوند
[ترجمه ترگمان]در لایه سطحی متخلخل solvent - نفوذپذیر و یون - penetrable با باره ای ثابت فرض می شود که باره ای ثابت با چگالی یکنواخت توزیع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Off penetrable knife gate valve is a new type of fast-flow regulating valve with both ends opened and closed operation of actuators that can double increase headstock speed .
[ترجمه گوگل]دریچه دروازه ای با چاقوی غیرقابل نفوذ نوع جدیدی از شیر تنظیم کننده جریان سریع با عملکرد هر دو سر باز و بسته محرک ها است که می تواند سرعت هدستاک را دو برابر افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]سوپاپ اطمینان penetrable یک نوع جدید از سوپاپ تنظیم جریان سریع با دو انتهای باز و بسته عملگر است که می تواند سرعت headstock را دو برابر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Impervious to, or not penetrable by, sound.
[ترجمه گوگل]غیر قابل نفوذ به صدا یا غیرقابل نفوذ
[ترجمه ترگمان]impervious یا در اثر نفوذ در penetrable به صدا در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once sat here, surrounding the sunshine that penetrable gauze curtain enjoys in closing greenly greatly, fire is like sultrily outside, I from the heart cool be like water.
[ترجمه گوگل]وقتی اینجا نشستم، دور آفتابی که پرده گازی نافذ از آن لذت می برد در سبز بسته شدن بسیار، آتش مثل بیرون گرم است، من از دل خنک مثل آب می شوم
[ترجمه ترگمان]به محض نشستن در اینجا، اطراف نور خورشید که پرده توری penetrable از بسته شدن greenly لذت می برد، آتش مانند sultrily بیرون است، من از ته قلب مانند آب سرد خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the sunshine that surrounds what penetrable gauze curtain enjoys in closing greenly greatly, fire is like sultrily outside, I from the heart cool be like water.
[ترجمه گوگل]در آفتابی که پرده گازی نافذی را احاطه کرده است که با سبزه بسته شدن از آن لذت می‌برد، آتش مانند بیرون تند است، من از دل خنک مانند آب هستم
[ترجمه ترگمان]در زیر نور خورشید که اطراف آن پرده توری penetrable را احاطه می کند، آتش به شدت در حال بسته شدن است، آتش مانند sultrily بیرون است، من از قلب سرد و سرد مثل آب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Depleted uranium is used to make anti-tank shells more deadly, and tank armour less penetrable.
[ترجمه گوگل]اورانیوم ضعیف شده برای ساختن گلوله های ضد تانک کشنده تر و زره تانک ها کمتر قابل نفوذ است
[ترجمه ترگمان]اورانیوم Depleted برای ساخت پوسته های ضد تانک به سلاح های کشنده و تانک کم تر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The barrier of poisonous gas appeared to be less penetrable than the rock that had been tunnelled through.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سد گاز سمی نسبت به سنگی که از آن تونل زده شده، نفوذپذیری کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]سد گاز سمی به نظر می رسید که بیشتر از سنگی که در سوراخ ایجاد کرده بود penetrable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps the most important aspect of this technology is that it is intellectually penetrable.
[ترجمه گوگل]شاید مهمترین جنبه این فناوری این باشد که از نظر فکری قابل نفوذ است
[ترجمه ترگمان]شاید مهم ترین جنبه این تکنولوژی این است که از نظر فکری penetrable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It seems that the ideas of both are on contrary. In fact, they happen to be penetrable and agreeable in depth.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که عقاید هر دو برعکس است در واقع، آنها از نظر عمقی قابل نفوذ و قابل قبول هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ایده های هر دو مخالف هستند در واقع، آن ها در عمق زیاد و مطبوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the laboratory, the experiment of adsorbing the single methanethiol by IVP indicated that the average penetrable adsorption capability is 11%.
[ترجمه گوگل]در آزمایشگاه، آزمایش جذب متانتیول منفرد توسط IVP نشان داد که میانگین قابلیت جذب قابل نفوذ 11 درصد است
[ترجمه ترگمان]در آزمایشگاه، آزمایش of تک methanethiol توسط IVP نشان داد که میانگین جذب penetrable ۱۱ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It kind of opened up our defense at times and let us be penetrable.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات دفاع ما را باز می کرد و به ما اجازه نفوذ می داد
[ترجمه ترگمان]ما در زمان دفاع از خود دفاع می کنیم و به ما اجازه می دهد که در penetrable شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The penetration of UVA is very strong, OK and penetrable glass and cloud layer, and no matter why be being planted, weather situation falls, UVA ray is existence of years full day is full.
[ترجمه گوگل]نفوذ UVA بسیار قوی است، شیشه و لایه ابر خوب و قابل نفوذ است و مهم نیست که چرا کاشته می شود، وضعیت آب و هوا سقوط می کند، اشعه UVA وجود سال ها تمام روز پر است
[ترجمه ترگمان]نفوذ ماورا بنفش A بسیار قوی، صاف و penetrable و لایه ابر است و مهم نیست که چرا کاشته شود، شرایط آب و هوایی سقوط می کند، اشعه UVA وجود سال ها پر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With the metope hollow out of the study, those who make a visual sense is penetrable with the space outspread, make home of interior space feeling big, do not suffer short.
[ترجمه گوگل]با توخالی متوپه خارج از مطالعه، کسانی که حس بصری را با فضای گسترده قابل نفوذ می‌سازند، فضای داخلی را بزرگ می‌سازند، کوتاهی نمی‌کنند
[ترجمه ترگمان]با خالی بودن metope از اتاق مطالعه، آن هایی که یک حس دیداری را ایجاد می کنند با فضای باز باز می شوند و فضای داخلی فضای داخلی را بزرگ می کنند، اما احساس کمبود نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفوذ پذیر (صفت)
sensitive, pervious, penetrable, permeable

سوراخ شدنی (صفت)
penetrable

کاویدنی (صفت)
penetrable

رخنه پذیر (صفت)
penetrable

انگلیسی به انگلیسی

• can be permeated, can be entered

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : penetrate
اسم ( noun ) : penetration
صفت ( adjective ) : penetrating / penetrable / penetrative
قید ( adverb ) : _

بپرس