• (1)تعریف: something hanging as an ornament, esp. on a chain around the neck or on an earring.
• (2)تعریف: a hanging decoration or lighting fixture in a room.
صفت ( adjective )
• : تعریف: variant of pendent.
جمله های نمونه
1. The pendant was hanging by a thin gold chain.
[ترجمه گوگل]آویز به یک زنجیر نازک طلایی آویزان شده بود [ترجمه ترگمان]آویز با زنجیر نازک طلایی آویزان شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was wearing a crystal pendant.
[ترجمه Ayda] او یک گردن آویز کریستال انداخته بود
|
[ترجمه گوگل]او یک آویز کریستالی پوشیده بود [ترجمه ترگمان]اون یه آویز کریستالی پوشیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My necklace has a heart pendant, but I don't wear it everyday.
[ترجمه گوگل]گردنبند من آویز قلب دارد، اما هر روز آن را نمیبندم [ترجمه ترگمان]گردن بند من یک آویز قلبی دارد، اما من آن را هر روز نمی پوشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was a beautiful necklace with a diamond pendant.
[ترجمه گوگل]یک گردنبند زیبا با یک آویز الماس بود [ترجمه ترگمان]یه گردن بند زیبا با یه آویز الماس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wolsey played with the gold pendant around his neck and smirked patronisingly at Agrippa as if he was a favourite son.
[ترجمه گوگل]ولسی با آویز طلایی دور گردنش بازی میکرد و به گونهای به آگریپا پوزخندی زد که انگار پسر مورد علاقهاش است [ترجمه ترگمان]وولزی با گردن بند طلا دور گردنش بازی کرد و چنان به آگریپا نیشخند زد که گویی پسر مورد علاقه اش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These arise when bulky pendant groups hinder the rotation about the backbone and cause T g to increase.
[ترجمه گوگل]اینها زمانی به وجود می آیند که گروه های آویز حجیم مانع از چرخش در اطراف ستون فقرات می شوند و باعث افزایش Tg می شوند [ترجمه ترگمان]این اتفاق زمانی رخ می دهد که گروه های بزرگ pendant مانع چرخش ستون فقرات می شوند و باعث افزایش T می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A pendant fitting for use above a dining table should have a deep shade or one that is designed to avoid glare.
[ترجمه گوگل]اتصالات آویز برای استفاده در بالای میز ناهار خوری باید سایه عمیق داشته باشد یا طوری طراحی شده باشد که از تابش خیره کننده جلوگیری کند [ترجمه ترگمان]یک pendant برای استفاده در بالای یک میز غذاخوری باید یک سایه عمیق داشته باشد یا کسی که برای جلوگیری از نگاه کردن طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A jade-green pendant on a chain was hanging around her neck.
[ترجمه گوگل]یک آویز سبز یشمی روی یک زنجیر به گردنش آویزان بود [ترجمه ترگمان]یک آویز سبز به زنجیر دور گردنش آویزان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. So, if you do want a pendant light, fit it close to the window to ensure privacy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر می خواهید یک چراغ آویز داشته باشید، برای اطمینان از حفظ حریم خصوصی، آن را نزدیک پنجره قرار دهید [ترجمه ترگمان]پس اگر یک نور pendant می خواهید، آن را به پنجره نزدیک کنید تا از حریم خصوصی اطمینان حاصل کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These lights should be independently switched from any pendant lights for maximum flexibility.
[ترجمه گوگل]این چراغ ها باید به طور مستقل از هر چراغ آویز برای حداکثر انعطاف پذیری تعویض شوند [ترجمه ترگمان]این نورها باید به طور مستقل از هر دو نور pendant برای حداکثر انعطاف پذیری تغییر داده شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These are: Conventional pendant and ceiling lights, wall lights, table lamps, floor lamps and strip lights.
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از: چراغ های آویز و سقفی معمولی، چراغ های دیواری، چراغ های رومیزی، چراغ های کف و چراغ های نواری [ترجمه ترگمان]اینها عبارتند از: چراغ های صورتی و سقفی، چراغ های دیواری، چراغ های روی میز، چراغ های کف و چراغ های خیابان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The pendant round my neck only complicated things.
[ترجمه گوگل]آویز دور گردنم فقط چیزها را پیچیده می کرد [ترجمه ترگمان]آویز دور گردنم فقط چیزهای پیچیده ای است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You know the pendant she always wears round her neck, shaped like a heart?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید آویز او همیشه دور گردنش به شکل قلب است؟ [ترجمه ترگمان]اون گردن بند رو که همیشه دور گردنش بوده رو می شناسی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. From time to time, she fingered the heart pendant and religious medallion that now hang around her neck.
[ترجمه گوگل]او هر از گاهی به گردن آویز قلب و مدال مذهبی که حالا به گردنش آویزان است انگشت می زد [ترجمه ترگمان]از زمان به بعد، او به آویز قلب و مدال مذهبی اشاره کرد که حالا دور گردنش آویزان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There was a turquoise stone set in a pendant and hanging from a fine gold chain at Debbie's throat.
[ترجمه گوگل]یک سنگ فیروزه در یک آویز قرار داشت و از یک زنجیر طلای خوب در گلوی دبی آویزان بود [ترجمه ترگمان]یک جواهر آبی رنگی در یک آویز قرار داشت و از یک زنجیر طلای بسیار زیبا در گلوی دبی آویزان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• piece of jewelry designed to hang; flag, banner hung, suspended; pending, undecided a pendant is an ornament on a chain worn round your neck.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: An ornament or piece of jewelry that hangs from a chain around the neck 📿 🔍 مترادف: Necklace, charm ✅ مثال: She wore a beautiful pendant that sparkled in the sunlight
۱. گردنبند ۲. آویز مثال: Can you believe that her husband has bought a diamond pendant for her? می توانی باور کنی که شوهرش برایش یک گردنبند الماس خریده است؟
هر وسیله تزئینی معلق در هوا مثل مدال گردنبند - گوشواره آویزی - چراغ دکوری که از سقف آویزان است .
a piece of jewellery worn around the neck, consisting of a long chain with an object hanging from it, or the object itself یک قطعه جواهر که به دور گردن بسته می شود، متشکل از یک زنجیر بلند که یک شی ( پلاک ) از آن آویزان است، یا خود زنجیر به تنهایی، گردنبند، آویزه، گلو بند، ... [مشاهده متن کامل]
She was wearing a crystal pendant. It was a necklace with a diamond pendant. Compare pendent formal
SYN. of Medalion گردن آویز _ مدال
پلاک گردنبند
نشان و جایگزین
به معنای آویز ، گردنبند
به معنی آویز گردنبند، شره های گردنبند.
آویز های گردنبند.
An ornament that hangs on a chain Something that hangs like a type of light that hangs from the ceiling