1. a penchant for art
گرایش نسبت به هنر
2. a penchant for criticism that often offended
تمایل به انتقاد که غالبا موجب رنجش می شد
3. Her penchant for disappearing for days at a time worries her family.
[ترجمه گوگل]تمایل او به ناپدید شدن برای روزها خانواده اش را نگران می کند
[ترجمه ترگمان]میل او برای ناپدید شدن چند روز در یک زمانی خانواده اش را نگران می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has a penchant for champagne.
[ترجمه گوگل]او تمایل زیادی به شامپاین دارد
[ترجمه ترگمان] اون علاقه خاصی به شامپاین داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She has a penchant for Indian food.
[ترجمه گوگل]او تمایل زیادی به غذاهای هندی دارد
[ترجمه ترگمان]او علاقه شدیدی به غذای هندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A penchant for setting oneself apart and above mere mortals.
[ترجمه گوگل]میل به متمایز ساختن خود و بالاتر از انسان های فانی
[ترجمه ترگمان]میل به آزاد کردن خودش و بالاتر از همه موجودات فانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But the current penchant for mixing styles has placed new importance on that special little table with an individual personality.
[ترجمه گوگل]اما میل فعلی به اختلاط سبک ها اهمیت جدیدی را به آن میز کوچک خاص با شخصیت فردی داده است
[ترجمه ترگمان]اما علاقه شدید به سبک های مخلوط کردن، اهمیت جدیدی را در آن میز کوچک ویژه با شخصیت فرد قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If Patsy had a penchant for a pretty frock, Hughie Gallacher had a drink problem.
[ترجمه گوگل]اگر پتسی به یک روسری زیبا میل داشت، هیو گالاچر مشکل نوشیدنی داشت
[ترجمه ترگمان]اگر پتسی علاقه خاصی به فراک زیبا داشت، هیویی مشکل مشروب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Perhaps a bit miscast, and with a penchant for too many double-takes, Perry none the less is game.
[ترجمه گوگل]شاید پری کمی اشتباه، و با تمایل زیادی به دوبل گرفتن زیاد، بازی باشد
[ترجمه ترگمان]شاید کمی miscast باشد، و با علاقه به too زیاد، پری هم کم تر بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Another occupation to which Amelia applied her penchant for the unusual and the inventive was cooking.
[ترجمه گوگل]شغل دیگری که آملیا تمایل خود را به چیزهای غیرمعمول و مبتکر آن به کار گرفت آشپزی بود
[ترجمه ترگمان]اشغال دیگری که آملیا به آن علاقه خاص خود را نسبت به the اختراع می کرد، آشپزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It suited my wandering nature, my penchant for traversing the neighborhoods of San Francisco, honing my skills as a boulevardier.
[ترجمه گوگل]این برای طبیعت سرگردان من، میل من به عبور از محله های سانفرانسیسکو، و تقویت مهارت هایم به عنوان یک بلواردار مناسب بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به طبیعت سرگردان من، علاقه من به گذر از محله های سان فرانسیسکو، تیز کردن مهارت من به عنوان یک boulevardier
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An auto rally driver with a penchant for crashing cars, Marko Milosevic owns a discotheque and several cafes in the town.
[ترجمه گوگل]مارکو میلوسویچ که یک راننده رالی اتومبیل با علاقه به تصادف اتومبیل است، یک دیسکوتک و چندین کافه در شهر دارد
[ترجمه ترگمان]An Milosevic یک راننده یک رالی اتومبیل با علاقه به خرد کردن خودروها، صاحب یک discotheque و چندین کافه در شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On this occasion, however, his penchant for procrastination is turning into a liability.
[ترجمه گوگل]اما در این مناسبت، تمایل او به تعویق در حال تبدیل شدن به یک مسئولیت است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در این مورد علاقه او به تعویق اندازی به یک مسئولیت تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He carried his penchant for secrecy to great lengths.
[ترجمه گوگل]او تمایل خود را به رازداری تا حد زیادی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]میل داشت که میل خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید