pence

/ˈpens//pens/

جمع واژه ی: penny، صورت جمع کلمه penny

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: plural form of penny used when referring to an amount of British currency rather than number of penny coins. One hundred pence is equal to one pound.

- I need to borrow fifty pence.
[ترجمه گوگل] من باید پنجاه پنی قرض کنم
[ترجمه ترگمان] من باید پنجاه پنس قرض بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Take care of the pence and the pounds will take care of themselves.
[ترجمه گوگل]مراقب پنس باشید و پوندها از خودشان مراقبت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]از این پول مراقبت کنید و پوند از خودشان مراقبت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are one hundred pence in a pound.
[ترجمه گوگل]هر پوند صد پنس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صد پنس در یک پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I tipped the taxi driver 50 pence.
[ترجمه گوگل]به راننده تاکسی 50 پنی انعام دادم
[ترجمه ترگمان]به راننده تاکسی ۵۰ پنی انعام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These cost ten pence a pound.
[ترجمه گوگل]اینها قیمت هر پوند ده پنی هستند
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برای هر پوند ده پنس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any more raffle tickets? Twenty-five pence each or five for a pound.
[ترجمه گوگل]بلیط قرعه کشی دیگری دارید؟ هر کدام بیست و پنج پنس یا پنج پوند
[ترجمه ترگمان]بلیط بخت آزمایی دیگه نداری؟ بیست و پنج پنس برای هر یک یا پنج لیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These apples are selling at 40 pence a kilo.
[ترجمه گوگل]این سیب ها کیلویی 40 پنسی به فروش می رسند
[ترجمه ترگمان]این سیب ها به قیمت ۴۰ پنس به هر کیلو می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Could you lend me 50 pence/50p please?
[ترجمه گوگل]میشه لطفا 50 پنس/50 پون به من قرض بدید؟
[ترجمه ترگمان]می توانید ۵۰ پنس \/ ۵۰ پنس به من قرض بدهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fruit costs 30 pence per kilo.
[ترجمه گوگل]قیمت میوه هر کیلو 30 پنس است
[ترجمه ترگمان]این میوه ۳۰ پنس در هر کیلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Electricity is ten pence per unit.
[ترجمه علی] واحد پول پنس
|
[ترجمه گوگل]برق هر واحد ده پنس است
[ترجمه ترگمان]برق هر واحد ده پنس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She counted out fifteen pence and passed it to the salesgirl.
[ترجمه گوگل]او پانزده پنس را شمرد و به دختر فروشنده داد
[ترجمه ترگمان]پانزده پنس را شمرد و به salesgirl پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He paid 50 pence for the book.
[ترجمه گوگل]او 50 پنس برای کتاب پرداخت
[ترجمه ترگمان]او ۵۰ پنس برای این کتاب پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Buses charged a standard fare of about 20 pence per mile.
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها کرایه استانداردی در حدود 20 پنس در هر مایل می گرفتند
[ترجمه ترگمان]اتوبوس ها هزینه استاندارد حدود ۲۰ پنس در هر مایل را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A hundred pence makes one pound.
[ترجمه گوگل]صد پنس یک پوند می شود
[ترجمه ترگمان]صد کو پک یک پا وند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shares are currently being quoted at 54 pence a share.
[ترجمه گوگل]این سهام در حال حاضر به قیمت 54 پنس برای هر سهم عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سهام این سهام در حال حاضر ۵۴ سنت به ازای هر سهم به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I had only 20 pence.
[ترجمه گوگل]من فقط 20 پنی داشتم
[ترجمه ترگمان]من فقط ۲۰ پنس داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pence is a plural form of penny.

پیشنهاد کاربران

صورت جمع پنی ( یک صدم پوند. واحد پول بریتانیا. سنت ( در آمریکا و به زبانه عامیانه ) )
مثال:
the shares climbed to 550 pence
سود و بهره ها به ۵۵۰ پنی افزایش یافته بود.
پنس معادل یک صدم پوند
پنی

بپرس