• : تعریف: a person who exchanges letters regularly with someone else usu. living so far away that a personal meeting is unlikely.
جمله های نمونه
1. I've got a pen pal in Australia.
[ترجمه سورن] من یک دوست تلفنی در استرالیا دارم.
|
[ترجمه Sss] من یه دوست مجازی در استارالیا دارم
|
[ترجمه ملیکا] من یک دوست قلمی در استارالیا دارم
|
[ترجمه مبینا] من یک دوست آنلاین در استرالیا دارم
|
[ترجمه گوگل]من یک دوست قلمی در استرالیا دارم [ترجمه ترگمان]من یک دوست مکاتبه ای در استرالیا دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The pen pal program was created by teacher Cindy Lee.
[ترجمه Masoum] برنامه دوست یابی قلمی توسط لی سیندی معلم خلق شد.
|
[ترجمه گوگل]برنامه دوست قلم توسط معلم سیندی لی ساخته شده است [ترجمه ترگمان]برنامه pen توسط سیندی لی معلم خلق شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And there are online equivalents to pen pal clubs.
[ترجمه گوگل]و معادل های آنلاینی برای کلوپ های دوستان وجود دارد [ترجمه ترگمان]و معادل آن لاین برای باشگاه های pal وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Translating email pen pals into the real world of human contact, or even romance, is another matter.
[ترجمه گوگل]ترجمه دوستان قلم ایمیل به دنیای واقعی تماس انسانی یا حتی عاشقانه موضوع دیگری است [ترجمه ترگمان]تبدیل دوستان خودکار به دنیای واقعی ارتباط انسان، یا حتی رابطه عاشقانه، موضوع دیگری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My Russian pen pal and I have been corresponding for several years.
[ترجمه گوگل]من و دوست قلم روسی ام چندین سال است که با هم مکاتبه می کنیم [ترجمه ترگمان]رفیق خودکار روسی من و من چندین سال است که با هم بوده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I have got a pen pal.
[ترجمه cc] من یه رفیق خودکار دارم
|
[ترجمه امیرعلی] من یک دوست مکاتبه ای دارم
|
[ترجمه Masoum] من یه دوست قلمی دارم.
|
[ترجمه گوگل]من یک دوست قلم دارم [ترجمه ترگمان]من یه رفیق خودکار دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My Australian pen pal, Bruce, is coming to Shijiazhuang!
[ترجمه Masoum] دوست مکاتبه ای من، بروس به شیجیاژانگ می آید.
|
[ترجمه گوگل]دوست قلم استرالیایی من، بروس، به شیجیاژوانگ می آید! [ترجمه ترگمان]دوست pen، بروس، دارد به Shijiazhuang می آید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nancy and her pen pal are talking in English.
[ترجمه Mina] نانسی و دوستش ( pen pal به معنای شخصی که با آن در نوشتن و مکاتبه آشنا میشوند ) در انگلیس صحبت می کنند.
|
[ترجمه گوگل]نانسی و دوست قلمی اش در حال صحبت به زبان انگلیسی هستند [ترجمه ترگمان]نانسی و رفیق دیگرش در زبان انگلیسی صحبت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. John's pen pal writes him letters about school in Tokyo.
[ترجمه گوگل]دوست قلم جان برای او نامه هایی درباره مدرسه در توکیو می نویسد [ترجمه ترگمان]رفیق خودکار جان او را در مورد مدرسه در توکیو می نویسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's a present from Xiaoming, my pen pal in China.
[ترجمه حسين زنجاني] این یک هدیه از شیاومینگ ، دوست مجازی ( مکاتبه ای ) من در چین است
|
[ترجمه گوگل]این هدیه ای از شیائومینگ، دوست قلم من در چین است [ترجمه ترگمان]این یک هدیه از Xiaoming، رفیق خودکار من در چین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's from my pen pal George in Australia.
[ترجمه گوگل]این از دوست قلمی من جورج در استرالیا است [ترجمه ترگمان]از pen من جورج در استرالیا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He hasn't heard from his pen pal for about two months.
[ترجمه گوگل]او حدود دو ماه است که از دوست قلمش خبری ندارد [ترجمه ترگمان]حدود دو ماه است که از قلم pal خبری ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Read part of Katrina's letter to a pen pal answer the questions.
[ترجمه گوگل]بخشی از نامه کاترینا به یک دوست قلمی را بخوانید و به سوالات پاسخ دهید [ترجمه ترگمان]بخشی از نامه کاترینا را به یکی از دوستان خودکار بخوانید و به سوالات پاسخ دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Please tell your pen pal what your neighborhood is like.
[ترجمه گوگل]لطفا به دوست قلمتان بگویید محله شما چگونه است [ترجمه ترگمان]لطفا به دوست your بگو محله تو چه شکلیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• friend living in a distant place with whom one keeps in contact by sending letters a pen pal is the same as a pen-friend; an informal word. friend with whom one exchanges written letters (usually lives far away)
پیشنهاد کاربران
مترادف pen friend هست.
دوست که فقط در کودکی آنرا دیده باشی He was my penpal friend. ترجمه:او دوست کودکی من بود
دوستی که هیچوقت در واقعیت ندیدیش و فقط در مجازی با هم ارتباط دارید
دوست مجازی و مکاتبه ای
Someone you exchange letters with کسی که باهاش نامه رد و بدل می کنی
دوست مجازی و کتبی
A friend in chat room that may never meet each other in real world
دوست مکاتبه ای😑
دوستی که ما از طریق فضای مجازی با آن در ارتباط هستیم
دوست مجازی، ، دوست آنلاین، ، دوستی که نمی بینیم اما باهاش دوستی، ، دوست مکاتبه ای . . . ( ( از راه دور ) ) )
دوستی که از راه دور با او دوستی و او را نمی بینی و مجازی. . . . . . . . . . . دوستی که او را نمی بینی ولی با او هم صحبتی
دوست نامه ای
a person write you letters always who cant see you and live another place
دوست دور
دوست مکاتبه ای
دوست مجازی
a person with whom one keeps up an exchange of letters, usually someone so far away that a personal meeting is unlikely: My niece in Texas has a pen pal in France.