اسم ( noun )
• : تعریف: in a vertebrate, the skeletal structure of bone, cartilage, or both to which the hind legs, fins, or the like are attached; pelvic arch.
pelvic girdle
/ˈpelvɪkˈɡɝːdəl//ˈpelvɪkˈɡɜːdəl/
(جانور شناسی - کالبد شناسی) گردال لگنی، حلقه لگن خاصره
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. Deformities of the pelvic girdle in females may lead to difficulties in child - birth many years later.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل کمربند لگنی در زنان ممکن است منجر به مشکلاتی در کودک - تولد سال‌ها بعد شود
[ترجمه ترگمان]deformities کمربند لگن در ماده ممکن است منجر به مشکلاتی در تولد کودک در چندین سال بعد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]deformities کمربند لگن در ماده ممکن است منجر به مشکلاتی در تولد کودک در چندین سال بعد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Pelvic Girdle Pain and Lumbar Pain in Relation to Postpartum Depressive Symptoms.
[ترجمه گوگل]درد کمربند لگنی و کمر درد در رابطه با علائم افسردگی پس از زایمان
[ترجمه ترگمان]کاهش درد و درد Lumbar در ارتباط با علایم depressive Symptoms
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش درد و درد Lumbar در ارتباط با علایم depressive Symptoms
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It includes the skull, vertebral column, collarbone, shoulder Blades, rib cage, pelvic girdle and the Bones of the hands, arms, feet, and legs.
[ترجمه گوگل]شامل جمجمه، ستون مهره ها، استخوان ترقوه، تیغه های شانه، قفسه سینه، کمربند لگنی و استخوان های دست، بازو، پا و ساق پا می شود
[ترجمه ترگمان]جمجمه شامل جمجمه، ستون فقرات، استخوان ترقوه، استخوان کتف، قفسه سینه، کمربند لگن و استخوان های دست، بازوها، پاها و پاها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جمجمه شامل جمجمه، ستون فقرات، استخوان ترقوه، استخوان کتف، قفسه سینه، کمربند لگن و استخوان های دست، بازوها، پاها و پاها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. ReWalk, an exoskeletal version of the legs' bones and muscles, and the pelvic girdle, has a more modest aim: to restore to the user the power and strength he has lost.
[ترجمه گوگل]ReWalk، یک نسخه اسکلتی بیرونی از استخوان‌ها و ماهیچه‌های پا، و کمربند لگنی، هدف ساده‌تری دارد: بازگرداندن قدرت و قدرتی که از دست داده به کاربر
[ترجمه ترگمان]ReWalk، یک نسخه exoskeletal از استخوان های پا و ماهیچه، و کمربند لگنی، یک هدف نسبتا ساده تر دارد: بازیابی قدرت و قدرتی که از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ReWalk، یک نسخه exoskeletal از استخوان های پا و ماهیچه، و کمربند لگنی، یک هدف نسبتا ساده تر دارد: بازیابی قدرت و قدرتی که از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The appendicular skeleton consists of bones of the shoulder girdle and upper extremity and bones of the pelvic girdle and lower extremity.
[ترجمه گوگل]اسکلت آپاندیکولار از استخوان های کمربند شانه و اندام فوقانی و استخوان های کمربند لگنی و اندام تحتانی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]اسکلت آویزه ای شامل استخوان های کمربند کتف و قسمت بالایی و استخوان های کمربند لگنی و قسمت پایینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسکلت آویزه ای شامل استخوان های کمربند کتف و قسمت بالایی و استخوان های کمربند لگنی و قسمت پایینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
کمربند لگنی ( اسم ) : حلقه ای که توسط دو استخوان لگن که استخوان های ران به آن وصل شده اند، تشکیل می شود.