pelvic fin


(در ماهی ها) باله ی لگنی

جمله های نمونه

1. The swordfish does not have pelvic fins.
[ترجمه گوگل]اره ماهی باله لگنی ندارد
[ترجمه ترگمان]اره ماهی از باله های لگن استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are also characterized by their pelvic fins, which are jugular in position and have two to four rays.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین با باله های لگنی خود که موقعیت گردنی دارند و دو تا چهار پرتو دارند مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین با باله های لگن شان مشخص می شوند که در موقعیت گردنی هستند و دوتا با چهار اشعه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pectoral and pelvic fins and the dorsal along the crest of the back play no part in propulsion.
[ترجمه گوگل]باله های سینه ای و لگنی و پشتی در امتداد تاج پشت هیچ نقشی در پیشرانه ندارند
[ترجمه ترگمان]باله پشتی و لگن و باله پشتی در امتداد تاج پشت قسمت عقب هیچ نقشی در نیروی محرکه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. During mating the female holds her pelvic fins together to form a pouch into which the eggs are laid.
[ترجمه گوگل]در طول جفت گیری، ماده باله های لگن خود را به هم می چسباند تا کیسه ای را تشکیل دهد که در آن تخم ها گذاشته می شوند
[ترجمه ترگمان]در حین جفت گیری، ماده دارای باله لگن خود را با هم نگه می دارد تا کیسه ای را شکل دهد که در آن تخم مرغ گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prepelvic length From the base of the anteriormost pelvic fin ray to the anteriormost point on the head (snout or upper lip ).
[ترجمه گوگل]طول پیش لگنی از پایه قدامی ترین پرتو باله لگن تا قدامی ترین نقطه روی سر (پوزه یا لب بالایی)
[ترجمه ترگمان]طول Prepelvic از پایه یک اشعه از لگن لگن anteriormost تا نقطه anteriormost روی سر (پوزه و یا لب فوقانی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This faster - moving air provides the pelvic fin with additional lift.
[ترجمه گوگل]این حرکت سریع‌تر هوا، باله لگن را با لیفت اضافی بالا می‌برد
[ترجمه ترگمان]این هوای در حال حرکت سریع، باله لگن را با بالابر اضافی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She uses twitching and flicking movements of her sooty-black pelvic fins to communicate with the fry.
[ترجمه گوگل]او از حرکات تکان دهنده و تکان دهنده باله های لگنی سیاه رنگ خود برای برقراری ارتباط با بچه ماهی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او با استفاده از تکان دادن و حرکت دادن حرکات و حرکات دوده ناشی از یک باله برای ارتباط با سرخ کردن هوا استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In each type, fish body may produce varied changes and form some appendages, such as oral disk, pelvic fin disk and thorax disk.
[ترجمه گوگل]در هر نوع، بدن ماهی ممکن است تغییرات مختلفی ایجاد کند و زائده هایی مانند دیسک دهان، دیسک باله لگن و دیسک سینه را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]در هر نوع، بدن ماهی می تواند تغییرات گوناگونی داشته باشد و برخی appendages، مانند دیسک دهانی، دیسک نرم لگن و دیسک قفسه سینه را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The evolutionary forerunners of the hind limbs of four-legged vertebrates are the pelvic fins of fish. Dramatic differences in pelvic fin anatomy have also evolved in closely related fish populations.
[ترجمه گوگل]پیشروهای تکاملی اندام های عقبی مهره داران چهار پا، باله های لگن ماهی هستند تفاوت های چشمگیر در آناتومی باله لگن در جمعیت ماهی های نزدیک به هم تکامل یافته است
[ترجمه ترگمان]پیشگامان تکاملی پاهای عقب مهره داران چهار پایه، باله های لگن ماهی هستند تفاوت های فاحش در کالبد شکافی لگن هم در جمعیت های ماهی مرتبط به هم رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس