pelting

/ˈpeltɪŋ//ˈpeltɪŋ/

معنی: عصبانی
معانی دیگر: (قدیمی) ممسکانه، پست، ناچیز، پوستی

جمله های نمونه

1. the students started pelting stones
دانشجویان شروع کردند به سنگ اندازی.

2. the whole crowd began pelting to the beach
همه ی جماعت به طرف ساحل شتافتند.

3. We saw rioters pelting police with bricks and bottles.
[ترجمه گوگل]آشوبگران را دیدیم که پلیس را با آجر و بطری پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]ما دیدیم که آشوب گران با آجر و بطری به سوی پلیس پرتاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The blacksmith was pelting away at the hot iron.
[ترجمه گوگل]آهنگر در حال پرتاب آهن داغ بود
[ترجمه ترگمان]آهنگر از آهن گداخته به او ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By now the rain was pelting down.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر باران در حال باریدن بود
[ترجمه ترگمان]در این موقع باران به سرعت به زمین می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A shower of heavy rainfall was pelting on the roof of my house.
[ترجمه گوگل]باران شدیدی روی پشت بام خانه ام می بارید
[ترجمه ترگمان]بارانی از باران شدید روی سقف خانه من ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You must put on a raincoat;it's pelting down now.
[ترجمه گوگل]باید یک کت بارانی بپوشی، الان داره پرت میشه
[ترجمه ترگمان]باید بارانی بپوشی؛ حالا بهتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rain now was pelting down.
[ترجمه گوگل]حالا باران داشت می بارید
[ترجمه ترگمان]اکنون باران به سرعت به زمین می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three huge dogs came pelting into the street.
[ترجمه گوگل]سه سگ بزرگ با پرتاب به خیابان آمدند
[ترجمه ترگمان]سه سگ بزرگ وارد خیابان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hailstorm is pelting against the roof.
[ترجمه گوگل]تگرگ به پشت بام می زند
[ترجمه ترگمان]طوفان تگرگ بر روی پشت بام پرتاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's pelting with rain.
[ترجمه گوگل]داره بارون میباره
[ترجمه ترگمان]از باران استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's pelting down out there.
[ترجمه گوگل]اون بیرون داره پرت میکنه
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از آن است که کسی آن بیرون ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Apart from pelting the huntsmen with eggs and potatoes, there were few reports of violence.
[ترجمه گوگل]به غیر از پرتاب تخم مرغ و سیب زمینی به شکارچیان، گزارش های کمی از خشونت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن شکارچیان با تخم مرغ و سیب زمینی، گزارش هایی در مورد خشونت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Demonstrators were pelting rocks and bottles at police.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان به سمت پلیس سنگ و بطری پرتاب می کردند
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان به سوی پلیس پرتاب می کردند و بطری ها را به سوی پلیس پرتاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The demonstrators came despite pelting snow and rumours that tanks and armoured vehicles were lurking on the city outskirts.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان با وجود بارش برف و شایعاتی مبنی بر کمین تانک و خودروهای زرهی در حومه شهر آمدند
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان به رغم بارش برف و شایعاتی مبنی بر اینکه تانک ها و خودروهای زرهی در حاشیه شهر کمین کرده بودند، به این کشور آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عصبانی (صفت)
mad, feisty, furious, choleric, nervy, frenzied, short-tempered, frenetic, wrathful, nervous, pelting, huffy, maniac, frantic, high-strung, horn-mad, horn-red, red-hot, huffish, wreakful

پیشنهاد کاربران

بپرس