فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pelts, pelting, pelted
حالات: pelts, pelting, pelted
• (1) تعریف: to attack by hurling missiles or by repeated blows.
- The enemy pelted the fort with cannonballs.
[ترجمه گوگل] دشمن قلعه را با گلوله های توپ پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان] دشمن با گلوله های توپ به دژ حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دشمن با گلوله های توپ به دژ حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The kids pelted each other with snowballs.
[ترجمه گوگل] بچه ها به یکدیگر گلوله های برفی پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان] بچه ها با گلوله های برفی به یکدیگر حمله می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بچه ها با گلوله های برفی به یکدیگر حمله می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to throw (missiles) at someone or something.
- The castle's defenders pelted rocks down on their foes.
[ترجمه گوگل] مدافعان قلعه بر روی دشمنان خود سنگ پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان] مدافعان قلعه به سوی دشمنان خود سنگ پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مدافعان قلعه به سوی دشمنان خود سنگ پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to hit repeatedly.
• مشابه: hail
• مشابه: hail
- Hard rain pelted my face.
[ترجمه گوگل] باران تند صورتم را می بارید
[ترجمه ترگمان] باران سختی به چهره ام دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باران سختی به چهره ام دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to hit something repeatedly with, or as if with, missiles or blows.
• مشابه: hail
• مشابه: hail
- Outside it was pelting with rain.
[ترجمه گوگل] بیرون باران داشت می بارید
[ترجمه ترگمان] بیرون از آن، از باران، پر از باران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیرون از آن، از باران، پر از باران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: pelter (n.)
مشتقات: pelter (n.)
• (1) تعریف: a blow, as of a missile.
- His neck felt the pelt of a rock.
[ترجمه گوگل] گردنش تکه سنگ را حس کرد
[ترجمه ترگمان] گردنش پوست یک صخره را احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گردنش پوست یک صخره را احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a repeated hitting.
- We went under an awning to escape the pelt of hail.
[ترجمه گوگل] برای فرار از تگرگ زیر سایه بان رفتیم
[ترجمه ترگمان] به زیر سایبانی رفتیم تا از the فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به زیر سایبانی رفتیم تا از the فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the skin or hide of an animal, usu. fur-bearing.
• مشابه: hide, skin
• مشابه: hide, skin