قید ( adverb )
• : تعریف: in a hasty, disordered, jumbled manner.
- They rushed pell-mell for the exits.
[ترجمه ایمان پوررضا] آنها همه چی رو قر و قاطی کردند وقتی میخواستند خارج بشن. . .|
[ترجمه گوگل] آنها به سمت خروجی ها هجوم آوردند[ترجمه ترگمان] درهم و برهم به سوی خروجی ها حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: hasty and disordered.
• مشابه: frantic, precipitate
• مشابه: frantic, precipitate
- a pell-mell retreat
[ترجمه گوگل] یک عقب نشینی مزه دار
[ترجمه ترگمان] درهم و برهم عقب نشینی می کنند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درهم و برهم عقب نشینی می کنند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید