pegasus

/ˈpeɡəsəs//ˈpeɡəsəs/

معنی: اسب بالدار، ذوالجناح
معانی دیگر: (اسطوره ی یونان) اسب بالدار، پگاسوس، افسانه یونان اسب بالدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in Greek mythology, a winged horse that was created from the blood of Medusa when she was killed.

(2) تعریف: an autumn constellation in the northern sky, located between Aquarius and Andromeda, with which it shares the bright triple star Alpheratz.

جمله های نمونه

1. Jenks trying to coax Ruess' donkey, Pegasus, on to the back of a pickup truck.
[ترجمه گوگل]جنک‌ها تلاش می‌کنند الاغ روس، پگاسوس را به پشت وانت ببرد
[ترجمه ترگمان]جن کس جن کس سعی می کرد الاغ Ruess، Pegasus را پشت یک کامیون کوچک سوار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I would like to say that Pegasus Farm was of vital strategic value to the war effort, but I can not.
[ترجمه گوگل]من می خواهم بگویم که مزرعه پگاسوس ارزش استراتژیک حیاتی برای تلاش جنگ داشت، اما نمی توانم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم بگویم که اسب Pegasus یک ارزش استراتژیک حیاتی برای تلاش جنگ است، اما من نمی توانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pegasus found shelter in the heavenly stalls of Olympus where the steeds of Zeus were cared for.
[ترجمه گوگل]پگاسوس در غرفه‌های بهشتی المپوس که در آن از اسب‌های زئوس نگهداری می‌شد، پناه گرفت
[ترجمه ترگمان]Pegasus در the بهشتی که اسب های زئوس به آن توجه داشتند، پناهگاهی پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kettering-based computer consultants Pegasus nose-dived 42p to 86p after a boardroom shake-out.
[ترجمه گوگل]مشاوران کامپیوتری مبتنی بر کترینگ، پگاسوس، پس از تکان دادن اتاق هیئت مدیره، 42p تا 86p شیرجه زدند
[ترجمه ترگمان]مشاوران کامپیوتری Kettering، Pegasus، پس از یک جلسه هییت مدیره در ۴۲ صفحه بعد از ظهر به طول ۴۲ صفحه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bolstering the deal with 13 new Pegasus power packs pushed the shares up 5p to 114p.
[ترجمه گوگل]تقویت قرارداد با 13 بسته برق جدید Pegasus، سهام را با 5p به 114p افزایش داد
[ترجمه ترگمان]تقویت معامله با ۱۳ بار اسب Pegasus جدید، سهام را از ۵ P به ۱۱۴ P فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But for Bellerophon riding pegasus there was no need to come anywhere near the flaming monster.
[ترجمه گوگل]اما برای بلروفون سوار بر پگاسوس نیازی به نزدیک شدن به هیولای شعله ور نبود
[ترجمه ترگمان]اما برای bellerophon riding، نیازی نبود که نزدیک هیولای شعله ور بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The winged steed Pegasus, after skimming the air all day, went every night to a comfortable stable in Corinth.
[ترجمه گوگل]اسب بالدار پگاسوس، پس از گذراندن تمام روز در هوا، هر شب به اصطبلی راحت در کورینت می رفت
[ترجمه ترگمان]اسب بالدار Pegasus، پس از آن که تمام روز هوا را ورق می زد، هر شب به یک اصطبل راحت در کور نت می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pegasus, the winged horse, has always been equated with artistic inspiration.
[ترجمه گوگل]پگاسوس، اسب بالدار، همیشه با الهام هنری یکی بوده است
[ترجمه ترگمان]Pegasus، اسب بالدار، همیشه با الهام هنری برابر دانسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As Pegasus fought clear, I smelled smoke and felt a glancing blow which whirled me backwards and away.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پگاسوس کاملاً می‌جنگید، بوی دود را حس کردم و ضربه‌ای را احساس کردم که من را به عقب و دور می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]وقتی Pegasus روشن شد، بوی دود به مشامم رسید و یک ضربه زننده که مرا به عقب و عقب راند، حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Access - Pegasus and its facilities are fully accessible for people who use wheelchairs.
[ترجمه گوگل]دسترسی - پگاسوس و امکانات آن برای افرادی که از ویلچر استفاده می کنند کاملاً قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]دسترسی - اسب Pegasus و امکانات آن برای افرادی که از ویلچر استفاده می کنند کاملا در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Xiamen China Xiamen Tourism Travel Travel Pegasus class travel business, travel major service projects.
[ترجمه گوگل]Xiamen چین Xiamen Tourism Travel سفر کلاس پگاسوس تجارت مسافرتی، پروژه های خدمات عمده سفر
[ترجمه ترگمان]Xiamen چین - Xiamen مسافرتی سفر گروهی را Pegasus، پروژه های خدمات مهم مسافرتی را سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pegasus makes the flying too close to Typhon's hand and becomes trapt under weight.
[ترجمه گوگل]پگاسوس پرواز را خیلی به دست تایفون نزدیک می کند و زیر وزن به دام می افتد
[ترجمه ترگمان]اسب Pegasus، پرنده را بیش از حد به دست Typhon می دهد و زیر بار سنگین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fourth one is the Pegasus, a symbol of the Emperor Quartet Weed accessibility.
[ترجمه گوگل]چهارمین پگاسوس است، نمادی از امپراتور کوارتت علف های هرز
[ترجمه ترگمان]چهارمی، اسب Pegasus است که نماد \"Emperor Weed\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Great Square of Pegasus sparkles over your eastern horizon at early evening.
[ترجمه گوگل]میدان بزرگ پگاسوس در اوایل عصر در افق شرقی شما می درخشد
[ترجمه ترگمان]میدان بزرگ of در حال غروب خورشید در حال درخشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pegasus - Exceeding activity and energy of mind whereby one may mount to honour.
[ترجمه گوگل]پگاسوس - بیش از حد فعالیت و انرژی ذهنی که به موجب آن فرد می تواند به افتخار صعود کند
[ترجمه ترگمان]اسب Pegasus و نیروی فکری خود را که به موجب آن می توان به افتخار خود سوار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسب بالدار (اسم)
pegasus

ذوالجناح (اسم)
pegasus

انگلیسی به انگلیسی

• legendary horse with wings, flying horse (greek mythology); constellation in the northern hemisphere near andromeda and pisces

پیشنهاد کاربران

Pegasus ( نجوم )
واژه مصوب: فَرَس اعظم
تعریف: هفتمین صورت فلکی بزرگ در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل اسبی بال دار تصور می شود
اسب بزرگ
فرس ثانی
فرس اعظم

بپرس