peevish

/ˈpiːvɪʃ//ˈpiːvɪʃ/

معنی: کج خلق، تند مزاج، زود رنج، ناراضی
معانی دیگر: بهانه گیر، بد خلق، بدعنق، بدقلق، گنده دماغ، سمج، سر سخت، دعوایی، بهانه گیرانه، عبوس، پست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: peevishly (adv.), peevishness (n.)
• : تعریف: irritable or easily annoyed; ill-tempered.
مترادف: crabby, cranky, huffy, irritable, pettish, petulant, testy, touchy
متضاد: good-humored
مشابه: bilious, cantankerous, choleric, cross, crotchety, dyspeptic, grouchy, grumpy, ill-natured, perverse, quarrelsome, sour, splenetic, thin-skinned, waspish

- He's always peevish if he's had a bad day at work, so it's best to just leave him alone.
[ترجمه گوگل] اگر روز بدی در محل کارش داشته باشد، همیشه بداخلاق است، بنابراین بهتر است او را تنها بگذارید
[ترجمه ترگمان] اگر روز بدی در کار داشته باشد، همیشه ناراحت است، بنابراین بهتر است فقط او را تنها بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a peevish old man
پیرمرد بد خلق

2. the sick man's peevish complaints about bad weather
شکایت های بهانه گیرانه ی مرد بیمار در باره ی آب و هوای بد

3. Sebastian was a sickly, peevish child.
[ترجمه گوگل]سباستین کودکی بیمار و بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]سباستین یک بچه بداخلاق و زودرنج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She glared down at me with a peevish expression on her face.
[ترجمه گوگل]با حالتی اخم آمیز روی صورتش به من خیره شد
[ترجمه ترگمان]با چهره ای عبوس به من خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kids were peevish after so long in the car.
[ترجمه گوگل]بچه ها بعد از مدت ها در ماشین بداخلاق بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از این همه مدت سوار اتومبیل کج خلق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A peevish child is unhappy and makes others unhappy.
[ترجمه گوگل]کودک بداخلاق ناراضی است و دیگران را ناراضی می کند
[ترجمه ترگمان]یک کودک peevish ناراحت است و دیگران را ناراحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole team was peevish after losing the game.
[ترجمه گوگل]کل تیم بعد از باخت در بازی بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]تمام اعضای تیم بعد از از دست دادن بازی عصبی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were opionative, peevish, covetous, porase, vain, talkative.
[ترجمه گوگل]آنها افسرده، بداخلاق، طمع، منفور، بیهوده، پرحرف بودند
[ترجمه ترگمان]اینان، opionative، آزمند، آزمند، porase، vain و talkative بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sneezes at evening, poking the peevish gutter.
[ترجمه گوگل]هنگام غروب عطسه می کند و ناودان را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، بار دیگر، در جوی آب کثیف، بار دیگر در حال فرو رفتن از جوی آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We don't want to live with peevish person.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌خواهیم با افراد بداخلاق زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما دوست نداریم با آن آدم خشن زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Come over, you peevish girl! " said my husband walking out into the yard with a blow dryer. "
[ترجمه گوگل]بیا، ای دختر بداخلاق! شوهرم که با سشوار به حیاط رفت گفت
[ترجمه ترگمان]زود باش، دختر ترش رو! شوهرم با یک سشوار وارد حیاط شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has grown peevish and fallen off from what he used to be.
[ترجمه گوگل]او بداخلاق شده و از چیزی که قبلا بود افتاده است
[ترجمه ترگمان]کج خلق شده و از آنچه قبلا بود افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was peevish when she said that.
[ترجمه گوگل]وقتی این حرف را زد عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی این حرف را می زد ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were not only opinionative, peevish, covetous, morose, vain, talkative, but incapable of friendship, and dead to all natural affection, which never descended below their grandchildren.
[ترجمه گوگل]آنها نه تنها متفکر، بداخلاق، طمع، احمق، بیهوده، پرحرف، بلکه ناتوان از دوستی بودند، و در برابر همه محبت های طبیعی مرده بودند، که هرگز از نوه هایشان پایین نیامد
[ترجمه ترگمان]نه تنها opinionative، کج خلق، آزمند، مغرور، talkative، اما ناتوان از دوستی، و در برابر همه محبت طبیعی که هرگز از نوه هایش تجاوز نکرده بودند، مرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Injustice had made her peevish, and misery had made her ugly.
[ترجمه گوگل]بی عدالتی او را بداخلاق کرده بود و بدبختی او را زشت کرده بود
[ترجمه ترگمان]بی انصافی، کج خلق شده بود، و بینوایی او را زشت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج خلق (صفت)
morose, sullen, petulant, acidulous, testy, irritable, crabbed, peevish, thwart, fractious, tedious, querulous, techy, snappish, hoity-toity, waspish, snarly, splenetic, tetchy

تند مزاج (صفت)
irritable, crabbed, peevish, hot, touchy, quick-tempered

زود رنج (صفت)
petulant, irritable, peevish, touchy, fractious, querulous, miff, techy, pettish, sorehead, tetchy, umbrageous

ناراضی (صفت)
peevish, tedious, malcontent

انگلیسی به انگلیسی

• angry, annoyed; irritable, grumpy
someone who is peevish is irritated and bad-tempered.

پیشنهاد کاربران

To be peevish is to be easily annoyed or irritated, often over trivial matters.
به سادگی آزرده و عصبانی شدن، اغلب به خاطر مسائل بی اهمیت.
مثال؛
She’s always in a peevish mood in the morning.
...
[مشاهده متن کامل]

A person might say, “I’m feeling peevish today, so please be patient with me. ”
Someone might complain, “His peevish behavior is really getting on my nerves. ”

دلسرد شدن
I'm peevish of my own ship
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : peeve
✅️ اسم ( noun ) : peeve / peevishness
✅️ صفت ( adjective ) : peeved / peevish
✅️ قید ( adverb ) : peevishly
زود رنج. عصبانی
The kids were peevish after so long in the car.

بپرس