peduncle

/pɪˈdʌŋkəl//pɪˈdʌŋkl/

معنی: ساق، ساقه، ساقه اصلی، دارای ساقه ضخیم تر
معانی دیگر: (گیاه شناسی) دمگل، دم میوه، دمبرگ، پایک، ساقه گل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: peduncled (adj.), peduncular (adj.)
(1) تعریف: in biology, a stalklike part or structure.

(2) تعریف: a stalklike bundle of nerve fibers that connects various parts of the brain.

جمله های نمونه

1. The red spots in the caudal peduncle region are one of the unique characteristics of this species.
[ترجمه گوگل]لکه های قرمز رنگ در ناحیه دمی دمی یکی از ویژگی های منحصر به فرد این گونه است
[ترجمه ترگمان]نقاط قرمز در منطقه peduncle دمی یکی از ویژگی های منحصر به فرد این گونه ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Single dark purple, - 6 per peduncle . Variable floriferousness.
[ترجمه گوگل]تک بنفش تیره، - 6 عدد در هر دمگل گلدهی متغیر
[ترجمه ترگمان]بنفش تیره، ۶ متر بر ثانیه متغیر floriferousness متغیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A supporting stalk, such as a peduncle or pedicel.
[ترجمه گوگل]ساقه نگهدارنده، مانند ساقه یا ساقه
[ترجمه ترگمان]یک ساقه حمایتی، مانند a یا pedicel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the nursing methods of transferring peduncle island skin flap in foot.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش های پرستاری انتقال فلپ پوست جزیره دمگل در پا
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد روش های پرستاری انتقال دریچه پوست جزیره peduncle در پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Single small dark purple, - 8 per peduncle, very floriferous.
[ترجمه گوگل]تک کوچک بنفش تیره، - 8 عدد در هر دمگل، بسیار گلدار
[ترجمه ترگمان]یک بنفش تیره کوچک، ۸ به ازای هر peduncle، خیلی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Single blue - violet, 4 - 5 per peduncle, very floriferous.
[ترجمه گوگل]تک آبی - بنفش، 4 - 5 در هر دمگل، بسیار گلدار
[ترجمه ترگمان]تک رنگ آبی - بنفش، ۴ - ۵ به ازای هر peduncle، بسیار floriferous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Single blue - violet, one or more per peduncle, floriferous.
[ترجمه گوگل]آبی تک - بنفش، یک یا چند در هر دمگل، گلدار
[ترجمه ترگمان]تک رنگ آبی - بنفش، یک یا بیشتر در هر peduncle، floriferous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The characteristics of vascular bundle of peduncle and grain - filling in two - line hybrid rice were studied.
[ترجمه گوگل]خصوصیات دسته آوندی دمگل و دانه پرکننده در برنج هیبرید دو خطی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های دسته ای آوندی و پر کننده غلات در برنج ترکیبی دو خطی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unsymmetric volume of cerebral peduncle and basilar part of pons was revealed on conventional MRI.
[ترجمه گوگل]حجم نامتقارن پدانکل مغزی و قسمت بازیلار پونز در MRI معمولی مشخص شد
[ترجمه ترگمان] Unsymmetric peduncle of and and basilar of on on conventional conventional conventional conventional conventional revealed revealed revealed revealed revealed conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional conventional was was was was was was was was was was was was was was was
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first of these is on the snout and the last on the caudal peduncle.
[ترجمه گوگل]اولین مورد روی پوزه و آخرین روی دمپایی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اولین آن ها در پوزه اش و آخری روی the دمی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It can be distinguished from all other triggerfish by the forward-pointing black wedge on the caudal peduncle.
[ترجمه گوگل]این ماهی را می توان با گوه سیاه رو به جلو روی ساقه دمی از سایر ماهی های ماشه ای متمایز کرد
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با all سیاه اشاره کرد که به جلو اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the jury announces him innocently, Alston's happy hug his Attorney Russ peduncle - Harding .
[ترجمه گوگل]پس از اینکه هیئت منصفه او را بی گناه اعلام کرد، آلستون با خوشحالی، وکیل دادگستری خود راس - هاردینگ را در آغوش گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه هیات منصفه، بیگناه رو در آغوش گرفتن دکتر \"راس هاردینگ\" اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Single pale blue, may show dark pinwheel marking when grown cool ; 4 - 6 per peduncle, very floriferous.
[ترجمه گوگل]تنها آبی کم رنگ، ممکن است علامت چرخ سنجاق تیره را هنگام رشد سرد نشان دهد 4 - 6 در هر دمگل، بسیار گلدار
[ترجمه ترگمان]یک رنگ آبی کم رنگ، ممکن است نشان دهد که در هنگام خنک شدن، رنگ های تیره به چشم می خورد؛ ۴ - ۶ به ازای هر peduncle، بسیار floriferous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first plastic surgery with self cranial bone outer table with periost peduncle had been carried out to repair severe cephalo- orbital injury.
[ترجمه گوگل]اولین جراحی پلاستیک با میز بیرونی استخوان جمجمه با دمگل پریوست برای ترمیم آسیب شدید سفالو-اوربیتال انجام شد
[ترجمه ترگمان]اولین عمل جراحی پلاستیک با جدول بیرونی استخوان جمجمه با periost peduncle برای ترمیم آسیب شدید cephalo انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساق (اسم)
leg, stalk, crus, shin, leggings, pedicel, footstalk, peduncle, haulm

ساقه (اسم)
stalk, stem, shank, pedicle, footstalk, peduncle, halm, haulm, rachis

ساقه اصلی (اسم)
pedicle, peduncle

دارای ساقه ضخیم تر (اسم)
peduncle

تخصصی

[زمین شناسی] ساقه اصلی در گیاه شناسی : یک ساقه یا تنه گیاهی که حاوی خوشه یا مخروطی از گل می باشد. (دیرینه شناسی): (الف) بخش باریکی که عامل اتصال عضوی بزرگتر از بدن یک حیوان به کل بدن آن است، مانند ساقه یک بازوپا، ستون یک بندپا و یا بخش مبدایی برخی از سخت پوستان ب) بخش ساقه مانند و متخلخل بدن برخی از کیریپداها ج) توده یا حجمی از سفید یاخته که از دهانه یک پوسته غلافی بیرون آمده و باعث شکل گیری پاهای کاذب می شود؛ تنه پزوپودیال.

انگلیسی به انگلیسی

• flower stalk; stem

پیشنهاد کاربران

peduncle ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دُمگُل آذین
تعریف: محور اصلی گُل آذین
دمگل در گل آذین سنبله ای یا خوشهای را پدانکل گویند ( اصطلاح گیاه شناسی )

بپرس