اسم ( noun )
• (1) تعریف: a list or table of ancestors; genealogical record, as of an animal or person.
• مترادف: family tree, genealogy
• مشابه: stemma
• مترادف: family tree, genealogy
• مشابه: stemma
- According to its pedigree, the horse descends from champion racers.
[ترجمه گوگل] با توجه به شجره نامه اش، اسب از قهرمانان مسابقه می آید
[ترجمه ترگمان] براساس شجره نامه آن، اسب از مسابقه اسب دوانی قهرمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] براساس شجره نامه آن، اسب از مسابقه اسب دوانی قهرمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: documented descent from distinguished ancestors, esp. of an animal.
• مترادف: bloodline
• مشابه: ancestry, extraction, family tree, genealogy, lineage, parentage
• مترادف: bloodline
• مشابه: ancestry, extraction, family tree, genealogy, lineage, parentage
- The dog that won the show has an impressive pedigree.
[ترجمه گوگل] سگی که برنده نمایش شد شجره نامه چشمگیری دارد
[ترجمه ترگمان] سگی که این نمایش را برد شجره نامه درخشانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سگی که این نمایش را برد شجره نامه درخشانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: origin or derivation.
• مترادف: ancestry, derivation, lineage, origin
• مشابه: root
• مترادف: ancestry, derivation, lineage, origin
• مشابه: root
- This belief has an ancient pedigree.
[ترجمه گوگل] این عقیده دارای شجره باستانی است
[ترجمه ترگمان] این باور دارای شجره نامه باستانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این باور دارای شجره نامه باستانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید