pediatrician

/ˌpidiəˈtrɪʃn̩//ˌpiːdɪəˈtrɪʃn̩/

(پزشکی) ویژه گر بیماری های کودکان، پزشک کودک، کودک پزشک (pediatrist هم می گویند)، پزشک متخصص اطفال، ویژه گر بیماریهای کودکان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a doctor specializing in the medical care of children.

جمله های نمونه

1. If their pediatrician is telling them to wait, that their child will outgrow it, the parents know better.
[ترجمه گوگل]اگر پزشک اطفال به آنها بگوید صبر کنند، والدینشان بهتر می دانند
[ترجمه ترگمان]اگر پزشک اطفال آن ها به آن ها بگوید که صبر کنند، کودک آن ها را فرا خواهد گرفت، والدین بهتر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Renowned pediatrician Berry Brazelton wrote an article in 196that changed the way parents approach toilet training.
[ترجمه گوگل]بری برازلتون، متخصص اطفال مشهور در سال 196 مقاله ای نوشت که رویکرد والدین به آموزش دستشویی را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]بری brazelton، پزشک مشهور، مقاله ای را در سال ۱۹۶ نوشت که شیوه زندگی والدین را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Q. . My pediatrician gives our son a flu shot every fall.
[ترجمه f.m] پزشک متخصص اطفال من هر پاییزبه پسرمان یک آمپول انفولانزا میزند.
|
[ترجمه گوگل]س پزشک اطفال من هر پاییز به پسرمان واکسن آنفولانزا می دهد
[ترجمه ترگمان]سوال: پزشک اطفال من هر پاییز به پسر ما واکسن می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An alert pediatrician has an excellent opportunity to nurture this.
[ترجمه گوگل]یک متخصص اطفال هوشیار فرصتی عالی برای پرورش این موضوع دارد
[ترجمه ترگمان]یک پزشک متخصص اورژانس یک فرصت عالی برای پرورش این موضوع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pediatrician, the child psychologist, and the local organizers all exist.
[ترجمه گوگل]متخصص اطفال، روانشناس کودک، و سازمان دهندگان محلی همه وجود دارند
[ترجمه ترگمان]پزشک اطفال، روانشناس کودک، و سازمان دهندگان محلی همگی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is awkward to call the pediatrician every time the baby has a new blemish on her cheek.
[ترجمه گوگل]تماس گرفتن با پزشک اطفال هر بار که نوزاد لکه جدیدی روی گونه خود دارد، ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]عجیبه که هر بار که بچه یه کبودی جدید روی گونه اش داره، بهش زنگ بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's a pediatrician a children's doctor.
[ترجمه hiv345] این پزشک متخصص اطفال یا کودکان است.
|
[ترجمه گوگل]او یک متخصص اطفال و یک پزشک کودکان است
[ترجمه ترگمان]پزشک اطفال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ultimately, the fishing is always a pediatrician, is really the ability to angle for praise.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ماهیگیری همیشه یک متخصص اطفال، واقعا توانایی زاویه برای ستایش است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ماهیگیری همیشه یک پزشک اطفال است و واقعا توانایی زاویه تعریف و تمجید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am an experienced pediatrician working in a well - known's hospital in Shanghai.
[ترجمه گوگل]من یک متخصص اطفال با تجربه هستم که در یک بیمارستان معروف در شانگهای کار می کنم
[ترجمه ترگمان]من یک پزشک متخصص در حال کار در یک بیمارستان معروف در شانگهای هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you're a pediatrician, you may see infants and children.
[ترجمه گوگل]اگر متخصص اطفال هستید، ممکن است نوزادان و کودکان را ببینید
[ترجمه ترگمان]اگر پزشک اطفال هستید، می توانید کودکان و کودکان را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nation's pediatrician laureate is preparing to lay down his black bag ( James Traub ).
[ترجمه گوگل]برنده جایزه پزشک اطفال کشور در حال آماده شدن برای زمین گذاشتن کیف سیاه خود (جیمز تراب) است
[ترجمه ترگمان]متخصص اطفال این کشور در حال آماده شدن برای دراز کشیدن کیف سیاهش (جیمز traub)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Michael Cabana, a pediatrician at the University of Michigan's C.
[ترجمه گوگل]مایکل کابانا، متخصص اطفال در دانشگاه میشیگان C
[ترجمه ترگمان]مایکل Cabana، پزشک اطفال در دانشگاه میشیگان سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Remember your father - in - law's a pediatrician.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که پدرشوهرت متخصص اطفال است
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که پدر شوهر شما یک پزشک اطفال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each time, Madison's pediatrician prescribed antibiotics to kill the bacteria.
[ترجمه گوگل]هر بار، متخصص اطفال مدیسون آنتی بیوتیک برای از بین بردن باکتری ها تجویز می کرد
[ترجمه ترگمان]هر بار پزشک اطفال \"مادیسون\" برای کشتن باکتری ها آنتی بیوتیک تجویز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nation's pediatrician laureate is preparing to lay down his black bag.
[ترجمه گوگل]برنده جایزه پزشک اطفال کشور آماده می شود تا کیسه سیاه خود را زمین بگذارد
[ترجمه ترگمان]متخصص اطفال این کشور در حال آماده شدن برای دراز کشیدن کیف سیاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• doctor who specializes in treating children

پیشنهاد کاربران

پزشک اطفال. متخصص کودکان
مثال:
I am an experienced pediatrician working in a well known's hospital in Shanghai.
من یک پزشک اطفال و متخصص کودکان باتجربه هستم {که} در یک بیمارستان سرشناس در شانگهای کار می کنم.
متخصص اطفال ( اسم ) : پزشکی که در درمان بیماری های کودکان تخصص دارد
پزشک کودک
پزشک متخصص کودکان
متخصص اطفال
پزشک اطفال

بپرس