pedestrianism


معنی: ابتذال، پیاده روی
معانی دیگر: پیاده روی، ابتذال

جمله های نمونه

1. Pedestrianism remained a source of extra money for good runners, who were willing to sacrifice the more socially prestigious amateur laurels.
[ترجمه گوگل]پیاده‌روی منبعی برای پول اضافی برای دوندگان خوب باقی ماند که مایل بودند ثروت‌های آماتوری معتبرتر از لحاظ اجتماعی را قربانی کنند
[ترجمه ترگمان]Pedestrianism منبع پول بیشتر برای دوندگان خوب باقی ماند، که مایل به قربانی کردن the amateur از نظر اجتماعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hiking, riding or pedestrianism, driftage, could constitute a vi-tal temptation to any sport fans.
[ترجمه گوگل]پیاده‌روی، سوارکاری یا پیاده‌روی، دریفتاژ، می‌تواند وسوسه‌ای حیاتی برای هر طرفدار ورزش باشد
[ترجمه ترگمان]گردش، اسب سواری یا pedestrianism، driftage، می تواند یک وسوسه tal برای هر هوادار ورزشی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Had a journey, special the pedestrianism, is very interesting.
[ترجمه گوگل]تا به حال یک سفر، خاص پیاده روی، بسیار جالب است
[ترجمه ترگمان]سفر، مخصوص the، بسیار جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then there is Gary Hooper's sudden pedestrianism on the pitch, and Beram Kayal's hot-and-cold interest in proceedings.
[ترجمه گوگل]سپس پیاده‌روی ناگهانی گری هوپر در زمین، و علاقه سرد و گرم برام کایال به روند کار است
[ترجمه ترگمان]پس از آن گری Hooper ناگهان بر روی زمین زانو زد و علاقه شدید و سرد Beram Kayal را به جریان انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hutiao Gorge had been considered as one of the most suitable places for pedestrianism for a long time and you can wander the first bay of the Changjiang River in the way, so you can't miss it.
[ترجمه گوگل]تنگه هوتیائو از دیرباز به‌عنوان یکی از مناسب‌ترین مکان‌ها برای پیاده‌روی در نظر گرفته می‌شد و می‌توان در اولین خلیج رودخانه چانگ‌جیانگ سرگردان بود، بنابراین نمی‌توان آن را از دست داد
[ترجمه ترگمان]Hutiao Gorge برای مدتی طولانی به عنوان یکی از مناسب ترین مکان ها برای pedestrianism در نظر گرفته شده بود و شما می توانید از اولین خلیج رودخانه Changjiang در مسیر حرکت کنید، بنابراین شما نمی توانید آن را از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The weight of adulthood becomes synonymous with conformity and pedestrianism.
[ترجمه گوگل]وزن بزرگسالی مترادف با همنوایی و پیاده روی می شود
[ترجمه ترگمان]وزن بزرگسالی مترادف با conformity و pedestrianism می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And happening to be Davos annual meeting and hold of ' 2008 Approaching Olympics' Pedestrianism Meeting, it will also provide new opportunities for foreign investments in Dalian.
[ترجمه گوگل]و نشست سالانه داووس و برگزاری نشست پیاده‌روی «به المپیک 2008»، همچنین فرصت‌های جدیدی را برای سرمایه‌گذاری خارجی در دالیان فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]و برگزاری اجلاس سالانه نشست داوس که در سال ۲۰۰۸ برگزار شد، فرصت های جدیدی را برای سرمایه گذاری های خارجی در دالیان در ماه اکتبر فراهم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابتذال (اسم)
triviality, banality, platitude, triteness, truism, pedestrianism

پیاده روی (اسم)
pedestrianism, hump, hike

انگلیسی به انگلیسی

• practice of walking; boring style; state of being unimaginative

پیشنهاد کاربران

پیاده مداری
شکلی از پیاده روی رقابتی قرن نوزدهمی بود که اغلب حرفه ای بود و با شرط بندی تامین می شد، که از آن ورزش مدرن مسابقه ای توسعه یافت.

بپرس