1. pedal a bit faster!
کمی تندتر پا بزن !
2. a pedal triangle
مثلث پادکی
3. brake pedal
پدال ترمز
4. gas pedal
(اتومبیل) پدال گاز
5. a piano pedal
جاپایی پیانو
6. a depressed gas pedal
تخته گاز پایین فشرده
7. She put her foot down on the accelerator pedal.
8. This sewing machine is operated by a foot pedal.
[ترجمه گوگل]این چرخ خیاطی با پدال پا کار می کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیاطی با یک پدال گاز کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To stop the machine push the foot pedal.
[ترجمه گوگل]برای متوقف کردن دستگاه، پدال پا را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]برای متوقف کردن ماشین، پدال گاز را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pedal had sheared off at the pivot.
11. He raised his foot off the accelerator pedal.
[ترجمه گوگل]پایش را از روی پدال گاز بلند کرد
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Slowly depress the accelerator/brake pedal.
[ترجمه گوگل]پدال گاز/ترمز را به آرامی فشار دهید
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار دهید و پدال ترمز را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The brake pedal had just snapped off.
14. She was too tired to pedal back.
[ترجمه گوگل]او آنقدر خسته بود که نمی توانست رکاب بزند
[ترجمه ترگمان]او خسته تر از آن بود که به پشت سر بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Your foot falls off the pedal and you stall the car.
[ترجمه گوگل]پای شما از روی پدال می افتد و ماشین را متوقف می کنید
[ترجمه ترگمان]پات از روی پدال گاز پایین میاد و تو ماشین رو نگه می داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Its pilot has to pedal hard to get it into the air.
[ترجمه گوگل]خلبان آن باید به شدت رکاب بزند تا آن را به هوا برساند
[ترجمه ترگمان]خلبان آن مجبور است به سختی پدال گاز را فشار دهد تا آن را به هوا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He pressed down the accelerator pedal of his car.
18. She pressed down hard on the gas pedal.
19. You'll have to pedal hard up this hill.
[ترجمه گوگل]باید به سختی از این تپه رکاب بزنی
[ترجمه ترگمان]باید به این تپه پدال بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید