pedagogic

/ˌpedəˈɡɒdʒɪk//ˌpedəˈɡɒdʒɪk/

معنی: وابسته به اموزش و پرورش
معانی دیگر: وابسته به آموزش و پرورش و معلم ها، آموزشی، تدریسی (pedagogical هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pedagogical (adj.), pedagogically (adv.)
(1) تعریف: of or concerning teaching or teachers.

(2) تعریف: of or concerning a pedagogue.

جمله های نمونه

1. In current pedagogic fashion, behaviourist practices have been largely superseded by cognitive and communicative perspectives on learning.
[ترجمه گوگل]در روش آموزشی کنونی، شیوه های رفتارگرایانه تا حد زیادی جایگزین دیدگاه های شناختی و ارتباطی در مورد یادگیری شده است
[ترجمه ترگمان]در روش pedagogic فعلی، شیوه های behaviourist عمدتا با دیدگاه های شناختی و ارتباطی در زمینه یادگیری، جایگزین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are also pedagogic problems in following lists of functions through.
[ترجمه گوگل]همچنین مشکلات آموزشی در دنبال کردن لیست توابع از طریق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین در لیست های زیر مشکلات pedagogic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This comes too close to something like a pedagogic version of original sin.
[ترجمه گوگل]این به چیزی شبیه به نسخه آموزشی گناه اولیه بسیار نزدیک است
[ترجمه ترگمان]این به چیزی شبیه به نسخه pedagogic از گناه اصلی نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Graham Trengove is similarly concerned with the pedagogic applications of the linguistic analysis of literature.
[ترجمه گوگل]گراهام ترنگوو به طور مشابه به کاربردهای آموزشی تحلیل زبانی ادبیات توجه دارد
[ترجمه ترگمان]گراه ام Trengove نیز به همین شکل با برنامه های pedagogic تحلیل زبانی ادبیات سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are good pedagogic reasons for avoiding idiomatic idiosyncrasy of this kind.
[ترجمه گوگل]دلایل آموزشی خوبی برای پرهیز از این نوع ویژگی‌های اصطلاحی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دلایل قانع کننده ای برای اجتناب از حالت شخصی این نوع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Literacy leaders might attempt to set up pedagogic roadblocks both ways on the highway of commercial publication.
[ترجمه گوگل]رهبران سوادآموزی ممکن است تلاش کنند تا موانع آموزشی را از هر دو طرف در شاهراه انتشارات تجاری ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]رهبران سوادآموزی ممکن است تلاش کنند که موانع جاده ای را بر روی شاهراه انتشار تجاری راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is simplification as a pedagogic strategy inconsistent with the principles of a communicative approach to language teaching?
[ترجمه گوگل]آیا ساده‌سازی به‌عنوان یک استراتژی آموزشی با اصول یک رویکرد ارتباطی در آموزش زبان سازگار نیست؟
[ترجمه ترگمان]آیا ساده سازی به عنوان یک استراتژی pedagogic با اصول یک رویکرد ارتباطی برای آموزش زبان متناقض است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The impish Forrester scribbles pedagogic remarks all over Jamal's unformed jottings and a sparky, mutually nurturing relationship gets going.
[ترجمه گوگل]فارستر خجالتی، سخنان آموزشی را در سراسر ژست های شکل نگرفته جمال می نویسد و یک رابطه پر زرق و برق و دوجانبه آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]The impish scribbles scribbles remarks (pedagogic Forrester scribbles)در تمام بخش های شکل unformed جمال و یک sparky، روابط nurturing دو طرفه در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pedagogic relevance of research outside the classroom can only be realized by research inside the classroom.
[ترجمه گوگل]ارتباط آموزشی پژوهش در خارج از کلاس فقط با تحقیق در کلاس درس قابل درک است
[ترجمه ترگمان]ارتباط pedagogic تحقیقات خارج از کلاس فقط می تواند با تحقیق در داخل کلاس محقق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a triumph to pedagogic brainwashing.
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی برای شستشوی مغزی آموزشی بود
[ترجمه ترگمان]این یه پیروزی برای شستشوی مغزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The point I am making is that pedagogic research calls for the independent appraisal of ideas as a precondition to their application.
[ترجمه گوگل]نکته‌ای که من به آن اشاره می‌کنم این است که تحقیقات آموزشی نیازمند ارزیابی مستقل ایده‌ها به عنوان پیش‌شرط کاربرد آن‌ها است
[ترجمه ترگمان]نکته ای که من در حال انجام آن هستم این است که تحقیقات pedagogic مستلزم ارزیابی مستقل ایده ها به عنوان یک پیش شرط برای کاربرد آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lecturing week after week, as part of the pedagogic routine, is more of a test than people realise.
[ترجمه گوگل]سخنرانی هفته به هفته، به عنوان بخشی از روال آموزشی، بیشتر از آن چیزی است که مردم تصور می کنند یک آزمون است
[ترجمه ترگمان]هفته بعد از هفته، به عنوان بخشی از برنامه روتین pedagogic، بیش از آنچه مردم درک می کنند، مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And on the basis of pedagogic and psychologic theories, the criteria dimensionality of a well-conducted lesson have been constructed.
[ترجمه گوگل]و بر اساس نظریه‌های تربیتی و روان‌شناختی، ابعاد معیار یک درس خوب برگزار شده است
[ترجمه ترگمان]و براساس نظریه های pedagogic و psychologic، بعد معیارهای یک درس خوب انجام گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In other words, menus provide a pedagogic vector.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، منوها یک بردار آموزشی ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، منوها یک بردار pedagogic را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به اموزش و پرورش (صفت)
pedagogic

انگلیسی به انگلیسی

• educational, pertaining to teaching or education
pedagogic or pedagogical means concerning the methods and theory of teaching; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تعلیمی، تربیتی، آموزش شناختی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pedagogy / pedagogue
✅️ صفت ( adjective ) : pedagogical / pedagogic
✅️ قید ( adverb ) : pedagogically

بپرس