pectoral

/ˈpektərəl//ˈpektərəl/

معنی: باطنی، درونی، سینه ای، صدری
معانی دیگر: برای پوشیدن یا آویختن روی سینه، (پزشکی) وابسته به بیماری های دستگاه تنفسی، وابسته به یا قرار گرفته روی سینه، سینه پوش، زره سینه، زینت سینه، سینه آویز، عضله ی سینه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the chest.

- pectoral muscles
[ترجمه گوگل] عضلات سینه ای
[ترجمه ترگمان] ماهیچه های منقبض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: worn on the chest or breast.

(3) تعریف: concerning or used in treating lung disease.
اسم ( noun )
مشتقات: pectorally (adv.)
(1) تعریف: an anatomical feature in or on the chest or thoracic area, such as a muscle or fin.

(2) تعریف: something worn on the chest.

جمله های نمونه

1. pectoral girdle
کمربند سینه ای

2. a pectoral syrup
شربت سینه

3. a bishop¨s pectoral cross
چلیپای روی سینه ی مطران

4. In its dorsal and pectoral fins this fish has spines equipped with venom glands.
[ترجمه گوگل]این ماهی در باله های پشتی و سینه ای خود دارای خارهایی مجهز به غدد سمی است
[ترجمه ترگمان]در باله پشتی و پشتی این ماهی، این ماهی دارای spines مجهز به غدد حسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prehensile pectoral fins actually grasp the weed as the fish moves about.
[ترجمه گوگل]باله‌های سینه‌ای پیشگیرانه در واقع علف‌های هرز را در حین حرکت ماهی در دست می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت The prehensile در واقع علف را چنان که ماهی حرکت می کند، درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their pectoral fins have been turned to yet more purposes.
[ترجمه گوگل]باله های سینه ای آنها به اهداف بیشتری تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]باله پشتی آن ها به اهداف دیگری تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the live Bishop the silver pectoral cross rose and fell on the purple cassock.
[ترجمه گوگل]روی اسقف زنده، صلیب سینه‌ای نقره‌ای روی روسری بنفش بالا رفت و افتاد
[ترجمه ترگمان]در آن عالی جناب اسقف زنده، pectoral، از جا برخاست و بر جبه ارغوانی فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He flexed his pectoral muscles.
[ترجمه گوگل]ماهیچه های سینه اش را خم کرد
[ترجمه ترگمان]عضلات سینه ای را منقبض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pectoral fins are now of little use, though the fish still retains them.
[ترجمه گوگل]باله های سینه ای در حال حاضر کاربرد کمی دارند، اگرچه ماهی هنوز آنها را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]باله pectoral اکنون کاربرد کمی دارد، هر چند که هنوز ماهی آن ها را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pectoral cross Among my first finds with a metal detector are this silver cross and two coins.
[ترجمه گوگل]صلیب سینه ای در میان اولین یافته های من با یک فلزیاب این صلیب نقره ای و دو سکه است
[ترجمه ترگمان]صلیب Pectoral در میان اولین یافته من با یک ردیاب فلزی، این صلیب نقره ای و دو سکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He eventually hurt his pectoral muscle and rumor saying that he had to undergo an operation in hospital.
[ترجمه گوگل]او در نهایت به عضله سینه‌اش آسیب رساند و شایعه شد که باید در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او در نهایت ماهیچه های pectoral را مجروح کرد و گفت که باید در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pectoral qi performs two main functions.
[ترجمه گوگل]چی سینه ای دو عملکرد اصلی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]Pectoral qi، دو تابع اصلی را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The body was clothed in a purple gown and a silver pectoral cross winked in the flickering candle light.
[ترجمه گوگل]جسد لباسی ارغوانی پوشیده بود و صلیب سینه‌ای نقره‌ای زیر نور شمع چشمک می‌زد
[ترجمه ترگمان]بدن او با لباس ارغوانی پوشیده شده بود و به نور لرزان شمعی که در نور لرزان چراغ سوسو می زد چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When excited or scared, a white streak appears on the sides, extending backwards from the pectoral fins.
[ترجمه گوگل]هنگام هیجان یا ترس، یک رگه سفید در طرفین ظاهر می شود که از باله های سینه ای به سمت عقب کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به هیجان آمده و یا وحشت زده می شود، یک خط سفید در دو طرف قرار می گیرد و از باله پشتی به عقب کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the centre, we record part of my daily routine for self-help holistic medicine which includes pectoral muscle exercises.
[ترجمه گوگل]در مرکز، ما بخشی از برنامه روزانه خود را برای پزشکی جامع خودیاری که شامل تمرینات عضلات سینه ای است، ثبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مرکز، ما بخشی از برنامه روزانه خود را برای درمان self که شامل تمرین های ماهیچه ای pectoral است را ثبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باطنی (صفت)
intrinsic, ben, internal, inner, inward, inmost, pectoral

درونی (صفت)
esoteric, innate, internal, interior, inner, indoor, inward, inmost, intestine, endogenous, innermost, subjective, midland, pectoral

سینه ای (صفت)
pectoral

صدری (صفت)
pectoral, thoracic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the chest, located on or in the chest
fin located in the chest area; chest decoration
your pectorals or pectoral muscles are the large chest muscles that help you to move your shoulders and your arms.
a pectoral is also a pectoral fin.

پیشنهاد کاربران

بپرس