peccant

/ˈpekənt//ˈpekənt/

معنی: غلط، فاسد، نا صحیح، گناهکار، خطا، ناخوش، اشتباه کار
معانی دیگر: معصیت کننده، خاطی، سنت شکن، قانون شکن، خطاکار، طب ناخوش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: sinful; immoral.
متضاد: impeccable
مشابه: immoral, sinful

(2) تعریف: breaking a rule or accepted practice.
متضاد: impeccable

جمله های نمونه

1. Abide operation regulation, forbid peccant operation.
[ترجمه گوگل]مقررات عملیات را رعایت کنید، عملیات پکن را ممنوع کنید
[ترجمه ترگمان]مقررات عملیات اباید، عملیات peccant را ممنوع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As to the peccant overspeed behavior of vehicles in expressway, this paper studies a detection and judgment arithmetic of peccant overspeed behavior based on virtual video detection lines.
[ترجمه گوگل]در مورد رفتار سرعت بیش از حد پکن وسایل نقلیه در بزرگراه، این مقاله یک تشخیص و قضاوت محاسباتی رفتار سرعت بیش از حد پکن بر اساس خطوط تشخیص ویدیوی مجازی را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به رفتار peccant overspeed وسایل نقلیه در شاهراه، این مقاله به بررسی تشخیص و تشخیص غلط رفتار peccant مبتنی بر خطوط تشخیص ویدیویی مجازی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. According to the psychology, the author analyzes the mentality of peccant reader in University library.
[ترجمه گوگل]با توجه به روانشناسی، نویسنده به تحلیل ذهنیت خواننده پکن در کتابخانه دانشگاه می پردازد
[ترجمه ترگمان]با توجه به روانشناسی، نویسنده ذهنیت خواننده peccant را در کتابخانه دانشگاه بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is applied in traffic peccancy visual monitoring system and makes the confirmation of peccant vehicle more automated and intelligent.
[ترجمه گوگل]این در سیستم نظارت بصری برجستگی ترافیک اعمال می شود و تأیید خودروی پکن را خودکارتر و هوشمندتر می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم در سیستم نظارت دیداری peccancy اعمال می شود و تایید خودروی peccant را اتوماتیک و هوشمند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In order to diminish the less of document and manage books and periodicals better, the author points that measures should be taken against peccant readers harmful mentality.
[ترجمه گوگل]نویسنده برای کاهش اسناد و مدیریت بهتر کتاب ها و نشریات به این نکته اشاره می کند که باید برای مقابله با ذهنیت مضر خوانندگان تدابیری اتخاذ شود
[ترجمه ترگمان]نویسنده به منظور کاهش کم تر مدارک و مدیریت کتاب ها و نشریات ادواری بهتر، اشاره می کند که اقداماتی باید علیه ذهنیت مضر خوانندگان به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلط (صفت)
amiss, foul, false, awry, wrong, incorrect, erroneous, inaccurate, unsound, peccant, phony, phoney, fallacious

فاسد (صفت)
perverse, bad, vile, evil, naught, reprobate, addle, decayed, rotten, corrupt, vicious, immoral, wicked, villainous, peccant, dissolute, rancid, gamy, sinister, depraved, rakish, putrid, jadish, virtueless

ناصحیح (صفت)
bad, wrong, incorrect, unsound, unjust, wrongful, peccant

گناهکار (صفت)
transgressive, wicked, peccant, criminal, blameworthy, guilty, sinful, unregenerate, unrighteous, unregenerated

خطا (صفت)
wrong, peccant

ناخوش (صفت)
sick, ill, unwell, morbid, unsound, peccant, sickly, unhealthy, crapulous

اشتباه کار (صفت)
peccant

انگلیسی به انگلیسی

• sinning; committing a crime; harmful to one's health
sinner; criminal

پیشنهاد کاربران

بپرس