peasantry

/ˈpezəntri//ˈpezntri/

معنی: بی تربیتی، رعایا، جماعت دهقانان
معانی دیگر: زارعین، خرده کشاورزان، کارگران مزرعه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: peasants collectively.

- His writings championed the cause of the peasantry.
[ترجمه گوگل] نوشته های او از آرمان دهقانان دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان] نوشته های او از علت کشاورزان دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The peasantry has shrunk from 7 6 millions to 6
[ترجمه گوگل]دهقانان از 76 میلیون نفر به 6 نفر کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از ۷ میلیون به ۶ میلیون نفر کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Russian peasantry stood on the brink of disappearance.
[ترجمه گوگل]دهقانان روسیه در آستانه ناپدید شدن قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]دهقانان روسی در آستانه ناپدید شدن ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While attention remained focused upon the peasantry, renewed emphasis was given to contact with urban workers.
[ترجمه گوگل]در حالی که توجه به دهقانان معطوف بود، تأکید مجددی بر تماس با کارگران شهری شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که توجه مردم بر روستاییان متمرکز مانده بود، تاکید مجددی به تماس با کارگران شهری داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the commercial success paradoxically impoverished the peasantry.
[ترجمه گوگل]اما موفقیت تجاری به طرز متناقضی دهقانان را فقیر کرد
[ترجمه ترگمان]اما موفقیت تجاری، کشاورزان را فقیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The peasantry were being drawn into the money economy, thereby raising consumer demand.
[ترجمه گوگل]دهقانان به سمت اقتصاد پولی کشیده می‌شدند و در نتیجه تقاضای مصرف‌کننده را افزایش می‌دادند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان به سوی اقتصاد پول کشیده می شدند و در نتیجه تقاضای مصرف کنندگان را افزایش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The role of the peasantry in the revolution or its relationship with the industrial proletariat was never satisfactorily defined by the Comintern.
[ترجمه گوگل]نقش دهقانان در انقلاب یا رابطه آن با پرولتاریای صنعتی هرگز توسط کمینترن به طور رضایت بخشی تعریف نشد
[ترجمه ترگمان]نقش کشاورزان در انقلاب یا رابطه آن با پرولتاریا، هرگز به طور رضایت بخشی توسط the تعریف نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The peasantry wanted noble land without paying compensation; they wanted to see taxation and conscription done away with.
[ترجمه گوگل]دهقانان بدون پرداخت غرامت زمین نجیب می خواستند آنها می خواستند مالیات و خدمت اجباری را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]دهقانان سرزمین نجبا را بدون پرداخت غرامت می خواستند؛ آن ها می خواستند که وضع مالیات و سربازگیری را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The peasantry, it seemed, were being squeezed in order to earn foreign exchange and uphold the value of the rouble.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که دهقانان برای به دست آوردن ارز و حفظ ارزش روبل تحت فشار قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که دهقانان چنان تحت فشار قرار گرفته اند تا مبادله خارجی را تامین کنند و ارزش یک روبل را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As with the peasantry, strong ties of loyalty and obligation tend to prevent the development of permanent horizontal links.
[ترجمه گوگل]مانند دهقانان، پیوندهای قوی وفاداری و تعهد از توسعه پیوندهای افقی دائمی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]همانند کشاورزان، روابط محکم وفاداری و تعهد از توسعه پیوندهای افقی دائمی جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even more important was the peasantry.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن دهقان بود
[ترجمه ترگمان]کشاورزان نیز از اهمیت بیشتری برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet the peasantry represented, at least potentially, a lever of social change which the more moderate intelligentsia lacked.
[ترجمه گوگل]با این حال، دهقانان، حداقل به طور بالقوه، نماینده اهرمی از تغییر اجتماعی بودند که روشنفکران معتدل تر فاقد آن بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشاورزان، دست کم به طور بالقوه، اهرمی از تغییرات اجتماعی را که روشنفکران معتدل فاقد آن بودند، نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The vast mass of peasantry could be neutralized by promising land reforms.
[ترجمه گوگل]توده عظیم دهقانان را می توان با وعده اصلاحات ارضی خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]توده عظیم دهقانان را می توان با وعده اصلاحات ارضی خنثی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The debate over the middle peasantry can only be resolved by referring to concrete situations.
[ترجمه گوگل]بحث بر سر دهقانان میانه تنها با مراجعه به موقعیت های مشخص قابل حل است
[ترجمه ترگمان]بحث بر سر کشاورزان میانی تنها با اشاره به موقعیت های عینی قابل حل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This argument puts forward the notion that the peasantry working in these conditions would provide revolutionary potential.
[ترجمه گوگل]این استدلال این تصور را مطرح می کند که دهقانانی که در این شرایط کار می کنند پتانسیل انقلابی را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]این بحث، این تصور را مطرح می کند که کشاورزان که در این شرایط کار می کنند، پتانسیل انقلابی را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی تربیتی (اسم)
discourtesy, incivility, peasantry

رعایا (اسم)
peasantry

جماعت دهقانان (اسم)
peasantry

انگلیسی به انگلیسی

• proletariat, lower classes, agriculturalists, farmers; commonality, characteristics of farmers or the lower class
the peasants in a country can be referred to as the peasantry; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

رعایا. طبقه رعایا
مثال:
disturbances among the peasantry
شورش ها در میان طبقه رعایا
دهقانی گری

بپرس