اسم ( noun )
• (1) تعریف: a loud ringing of bells, esp. bells of different tones.
- At noon the peal of bells fills the square.
[ترجمه احمد قربانی] در ظهر صدای ناقوس ها میدان را پر می کند|
[ترجمه گوگل] هنگام ظهر صدای ناقوس ها میدان را پر می کند[ترجمه ترگمان] ظهر، زنگ ناقوس میدان را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a loud prolonged noise, as of thunder, laughter, or applause.
• مشابه: ring
• مشابه: ring
- The cast was relieved to hear the audience burst into peals of laughter.
[ترجمه احمد قربانی] بازیگران از شنیدن صدای خنده تماشاگران آرام شدند.|
[ترجمه گوگل] بازیگران از شنیدن صدای خنده تماشاگران راحت شدند[ترجمه ترگمان] از شنیدن صدای خنده حضار راحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a tuned set of large bells.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: peals, pealing, pealed
حالات: peals, pealing, pealed
• : تعریف: to sound or announce, as by ringing of bells.
• مشابه: chime, ring, toll
• مشابه: chime, ring, toll
- The church bells pealed a welcome to the visiting dignitaries.
[ترجمه گوگل] ناقوسهای کلیسا از بزرگان بازدیدکننده استقبال کردند
[ترجمه ترگمان] ناقوس های کلیسا برای ملاقات با مقامات عالی رتبه کلیسا به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ناقوس های کلیسا برای ملاقات با مقامات عالی رتبه کلیسا به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make a loud, prolonged noise; resound; ring.
• مشابه: chime, clang, ring
• مشابه: chime, clang, ring
- The bells pealed as the bride and groom emerged from the church.
[ترجمه گوگل] با بیرون آمدن عروس و داماد از کلیسا، زنگ ها به صدا درآمدند
[ترجمه ترگمان] هنگامی که عروس و داماد از کلیسا بیرون آمدند ناقوس طنین انداز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنگامی که عروس و داماد از کلیسا بیرون آمدند ناقوس طنین انداز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید