peal

/ˈpiːl//piːl/

معنی: غوغا، صدای پیوسته، صدای مسلسل، طنین متناوب، ناقوس یا زنگ، صدای ناقوس، غریدن، ترق و تروق کردن، هیاهو و غوغا کردن، صدای گوشخراش دادن
معانی دیگر: (صدای بسیار بلند ناقوس ها) دنگ دنگ، صدای بلند و ممتد (توپخانه یا تندر یا خنده و غیره)، غرش، غرم غرم، شلیک، (مثل ناقوس) دنگ دنگ کردن، (تندر و غیره) غریدن، طنین انداز شدن، یک دسته زنگ یا ناقوس هماهنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a loud ringing of bells, esp. bells of different tones.

- At noon the peal of bells fills the square.
[ترجمه احمد قربانی] در ظهر صدای ناقوس ها میدان را پر می کند
|
[ترجمه گوگل] هنگام ظهر صدای ناقوس ها میدان را پر می کند
[ترجمه ترگمان] ظهر، زنگ ناقوس میدان را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a loud prolonged noise, as of thunder, laughter, or applause.
مشابه: ring

- The cast was relieved to hear the audience burst into peals of laughter.
[ترجمه احمد قربانی] بازیگران از شنیدن صدای خنده تماشاگران آرام شدند.
|
[ترجمه گوگل] بازیگران از شنیدن صدای خنده تماشاگران راحت شدند
[ترجمه ترگمان] از شنیدن صدای خنده حضار راحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a tuned set of large bells.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: peals, pealing, pealed
• : تعریف: to sound or announce, as by ringing of bells.
مشابه: chime, ring, toll

- The church bells pealed a welcome to the visiting dignitaries.
[ترجمه گوگل] ناقوس‌های کلیسا از بزرگان بازدیدکننده استقبال کردند
[ترجمه ترگمان] ناقوس های کلیسا برای ملاقات با مقامات عالی رتبه کلیسا به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make a loud, prolonged noise; resound; ring.
مشابه: chime, clang, ring

- The bells pealed as the bride and groom emerged from the church.
[ترجمه گوگل] با بیرون آمدن عروس و داماد از کلیسا، زنگ ها به صدا درآمدند
[ترجمه ترگمان] هنگامی که عروس و داماد از کلیسا بیرون آمدند ناقوس طنین انداز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the peal of our victory could be heard from afar
صدای ناقوس هایی که پیروزی ما را اعلام می کردند از دور شنیده می شد.

2. the peal of those guns pounding my city
غرش آن توپ هایی که شهر مرا می کوبیدند

3. The bells rang a joyous peal.
[ترجمه گوگل]زنگ ها صدای شادی را به صدا در آوردند
[ترجمه ترگمان]زنگ ها به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The winners peal the bells to celebrate victory.
[ترجمه گوگل]برندگان زنگ ها را به صدا در می آورند تا پیروزی را جشن بگیرند
[ترجمه ترگمان]برندگان برای جشن گرفتن پیروزی زنگ می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A peal of church bells rang out in the distance.
[ترجمه گوگل]صدای ناقوس کلیسا از دور به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا در دوردست طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A sudden peal of thunder leaves no time to cover the ears.
[ترجمه گوگل]صدای رعد و برق ناگهانی زمانی برای پوشاندن گوش ها باقی نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]رعد و برق یک دفعه دیگر وقت ندارد که گوش ها را بپوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A flash of lightning and a peal of thunder heralded torrential rain.
[ترجمه گوگل]رعد و برق و صدای رعد و برق خبر از باران سیل آسا می داد
[ترجمه ترگمان]برقی از رعد و برق و رعد و برق باران سیل آسا باریدن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bells of the city began to peal out.
[ترجمه گوگل]ناقوس های شهر شروع به صدا زدن کردند
[ترجمه ترگمان]ناقوس های شهر شروع به نواختن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She let out a peal of laughter.
[ترجمه گوگل]او صدای خنده اش را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]او قهقه خنده را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She heard a peal of church bells.
[ترجمه گوگل]صدای ناقوس کلیسا را ​​شنید
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We heard the peal of church bells.
[ترجمه گوگل]صدای ناقوس کلیسا را ​​شنیدیم
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When we heard the peal of bells, we knew a truce had been declared.
[ترجمه گوگل]وقتی صدای ناقوس ها را شنیدیم، متوجه شدیم که آتش بس اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای ناقوس را شنیدیم، می دانستیم که آتش بس اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sudden peal of bells broke the silence.
[ترجمه گوگل]صدای ناقوس ناگهانی سکوت را شکست
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در فضا طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A loud peal of thunder crashed directly overhead.
[ترجمه گوگل]صدای رعد و برق بلندی مستقیماً بالای سرش اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]صدای رعد بلند رعد مستقیم بالای سرشان به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rossi burst into another peal of giggles as he put a pudgy arm around Harry's shoulder.
[ترجمه گوگل]روسی در حالی که یک بازوی پژمرده را دور شانه هری قرار داد، دوباره قهقهه زد
[ترجمه ترگمان]او دستش را به شانه هری انداخت و خنده ای سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

صدای پیوسته (اسم)
peal

صدای مسلسل (اسم)
peal

طنین متناوب (اسم)
peal

ناقوس یا زنگ (اسم)
peal

صدای ناقوس (اسم)
peal

غریدن (فعل)
roar, boom, fulminate, thunder, rave, peal, rumble

ترق و تروق کردن (فعل)
peal

هیاهو و غوغا کردن (فعل)
peal

صدای گوشخراش دادن (فعل)
peal

انگلیسی به انگلیسی

• ring of a bell; roll of thunder
thunder; ring of a bell
when bells peal, they ring one after the other, making a musical sound. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the peals can be overwhelming for people living nearby.
a peal of laughter or thunder consists of a long, loud series of sounds.

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم اسم است و هم فعل. در دیکشنری زیر یک تعریف برای نقش اسمی آن و سه تعریف برای نقش فعلی آن وجود دارد. تعاریف همراه با مثال ها از دیکشنری های مختلف و یک مثال هم خارج از دیکشنری که از یک نمایشنامه است آورده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary ⬇️
1. ( n ) a loud prolonged usually reverberating sound, as of bells, thunder, or laughter.
یک صدای بلند، طولانی و معمولاً طنین انداز، مانند زنگ، رعد یا خنده.
Example 1: 👇
The bell rang again, a long, loud peal.
زنگ دوباره به صدا درآمد. صدای طولانی و بلند.
Example 2: 👇
great peals of thunder
صدای طنین انداز رعد بزرگ
Example 3: 👇
She burst into peals of laughter.
او زد زیر خنده های طنین انداز.
2. ( v ) ( of laughter or thunder ) sound in a peal.
خندیدن با صدای طنین انداز.
Example: 👇
Aunt Edie's laughter pealed around the parlor.
خنده ی عمه ( خاله ) اِدی در سالن پیچید.
3. ( v ) convey or give out by the ringing of bells.
انتقال یا نشر ( مطلبی ) از طریق به صدا در آوردن زنگ ها.
Example: 👇
The carillon pealed out the news to the waiting city
خبرها را از طریق به صدا در آمدن مجموعه ی زنگ های آویزان در برج، به اطلاع شهرِ در حال انتظار رسانده شد.
4. ( v ) ring loudly or in a peal.
با صدای بلند زنگ زدن؛ زنگ طولانی را به صدا در آوردن؛ ممتد و طولانی زنگ زدن
Example 1: 👇
All the bells of the city began to peal.
همه ی ناقوس های شهر بلند به صدا درآمدند.
Example 2: 👇
The doorbell peals. There is a pause, then it peals several times impatiently. GILES exits hurriedly up Right to the front door. The sound of wind and snow is heard for a moment or two.
* The Mousetrap - a play by Agatha Christie
زنگ، بلند و ممتد به صدا در می آید. سپس مکثی کوتاه و دوباره یک نفر با بی حوصله گی چندین بار دیگر آن را به صدا در می آورد. جایلز با عجله از سمت راست به سمت درب ورودی خارج می شود. برای لحظاتی صدای باد و برف به گوش می رسد.
متن انتخابی: از نمایشنامه ی #تله موش، # اثر آگاتا کریستی

peal
صدای خنده های ممتد
صدای قهقهه

بپرس