peacefully

/ˈpiːs.fəl.i//ˈpiːs.fəl.i/

معنی: ملایم
معانی دیگر: باارامش، به ارامی، ازروی صلح وصفا، بی اشوب، براحتی، بطورامن، صلح جویانه

جمله های نمونه

1. the goats pastured peacefully
بزها به آرامی می چریدند.

2. the old woman slumbered peacefully
پیرزن در خواب آرامی فرورفته بود.

3. from then on her life jogged peacefully along
از آن به بعد زندگانی او با آرامش پیش می رفت.

4. The pop festival passed off peacefully, despite the fears of local residents.
[ترجمه گوگل]علیرغم ترس ساکنان محلی، جشنواره پاپ با آرامش به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]علی رغم ترس ساکنان محلی، جشنواره پاپ با آرامش تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The baby lay peacefully asleep in its pram.
[ترجمه گوگل]نوزاد با آرامش در کالسکه اش خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]بچه به آرامی خوابیده بود و به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hopes of settling the conflict peacefully are fading.
[ترجمه گوگل]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه ترگمان]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Atheists and theists live together peacefully and amiably in this country.
[ترجمه گوگل]آتئیست ها و خداباوران در این کشور به صورت مسالمت آمیز و دوستانه با هم زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]Atheists و theists با صلح و صفا در این کشور زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lives straight and peacefully with his neighbours.
[ترجمه گوگل]او مستقیم و آرام با همسایگانش زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او مستقیم و آرام با همسایگانش زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They've been living and working peacefully with members of various ethnic groups.
[ترجمه گوگل]آنها در صلح با اعضای گروه های قومی مختلف زندگی و کار کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی کرده اند و در صلح با اعضای گروه های مختلف نژادی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Except for traffic noise the night passed peacefully.
[ترجمه گوگل]به جز صدای ترافیک، شب آرام گذشت
[ترجمه ترگمان]به جز سرو صدای ترافیک شب به آرامی سپری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Voting took place peacefully across most of the country.
[ترجمه گوگل]رای گیری در اکثر نقاط کشور به صورت مسالمت آمیز انجام شد
[ترجمه ترگمان]رای گیری در سراسر کشور به آرامی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The seven-hour armed siege at the school ended peacefully.
[ترجمه گوگل]محاصره مسلحانه هفت ساعته مدرسه با آرامش پایان یافت
[ترجمه ترگمان]هفت ساعت محاصره مسلحانه در این مدرسه به صورت صلح آمیز خاتمه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He died peacefully in her arms.
[ترجمه گوگل]او با آرامش در آغوش او درگذشت
[ترجمه ترگمان]او با آرامش در آغوش او مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His life was drawing peacefully to its close.
[ترجمه گوگل]زندگی او با آرامش به پایان خود نزدیک می شد
[ترجمه ترگمان]زندگی او با صلح و آرامش به پایان می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She died peacefully in her sleep at the age of 9
[ترجمه گوگل]او در 9 سالگی با آرامش در خواب درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در ۹ سالگی به آرامی در خواب درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She went peacefully in her sleep.
[ترجمه گوگل]او با آرامش در خواب رفت
[ترجمه ترگمان]با آرامش به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملایم (قید)
gently, softly, moderately, mildly, leniently, meekly, lentamente, peacefully, quietly

انگلیسی به انگلیسی

• calmly, tranquilly; quietly; nonviolently, without hostility, peaceably

پیشنهاد کاربران

با خیال راحت
با فراغ بال
مسالمت آمیز
۱. آرام. با ارامش ۲. بدون درگیری. بدون خشونت. بدون خون و خونریزی. بدون جنگ و دعوا
مثال:
the rally passed off peacefully
راهپیمایی بدون درگیری و با آرامش برگزار شد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pacify
✅️ اسم ( noun ) : peace / peacefulness / pacifism / pacifist / pacification
✅️ صفت ( adjective ) : peaceful / peaceable / pacifist / pacific
✅️ قید ( adverb ) : peacefully / peaceably
جمله به dream peacefully
زبون خوش
مسالمت آمیز
فارغانه. [ رِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) در حال فراغت و آسایش خاطر :
داشت از تیغ و تیغبازی دست
فارغانه به رود و باده نشست.
نظامی.
به صلح
مسالمت جویانه
⁦✔️⁩با آرامش، به آرامی
His wife was at his side when he passed peacefully this morning
با ارامش _ به طور مسالمت امیز _ به ارامی
بطور مسالمت آمیز
The marches seem to have been going peacefully so far
راهپیمایی ها به نظر میرسد دارند بطور مسالمت آمیزی پیش میروند تاکنون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس