peace keeping

پیشنهاد کاربران

۱. حافظ صلح. پاسدار صلح ۲. حفاظت از صلح. صلح بانی
مثال:
a peace - keeping force
یک نیروی حافظ صلح
peace keeping ( علوم نظامی )
واژه مصوب: صلح بانی
تعریف: انجام عملیات نظامی ای که با رضایت طرف های درگیر در جنگ برای نظارت بر اجرای یک موافقت نامه طراحی می شود

بپرس