peace corps

/ˈpiːsˈkɔːr//piːskɔːz/

(امریکا) سپاه صلح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a U.S. agency that sends volunteers into developing countries to assist in education, health, agriculture, and the like.

جمله های نمونه

1. One week three magazines hit the stands with Peace Corps stories.
[ترجمه گوگل]یک هفته سه مجله با داستان های سپاه صلح روی غرفه ها آمدند
[ترجمه ترگمان]یک هفته، سه مجله با داستان های سپاه صلح برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the formative stages of Peace Corps development, there were ample reasons for this imbalance.
[ترجمه گوگل]در مراحل شکل گیری توسعه سپاه صلح، دلایل زیادی برای این عدم تعادل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در مراحل اولیه توسعه سپاه صلح، دلایل فراوانی برای این عدم تعادل وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Peace Corps goes to considerable expense to provide training programs involving the best qualified lecturers available.
[ترجمه گوگل]سپاه صلح هزینه های قابل توجهی را برای ارائه برنامه های آموزشی شامل بهترین استادان واجد شرایط موجود صرف می کند
[ترجمه ترگمان]سپاه صلح هزینه قابل توجهی برای ارائه برنامه های آموزشی شامل بهترین مدرسان دارای صلاحیت در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The impact of the Peace Corps has inspired requests from communities and government agencies for well over five hundred more Volunteers.
[ترجمه گوگل]تأثیر سپاه صلح الهام‌بخش درخواست‌هایی از سوی جوامع و سازمان‌های دولتی برای بیش از پانصد داوطلب دیگر شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر سپاه صلح الهام بخش درخواست ها از سوی جوامع و ادارات دولتی برای بیش از پانصد نفر داوطلب دیگر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All Peace Corps officials were considered potential screeners who had influence in the selection process.
[ترجمه گوگل]همه مقامات سپاه صلح، غربالگران بالقوه ای در نظر گرفته می شدند که در روند انتخاب نفوذ داشتند
[ترجمه ترگمان]همه مقامات سپاه صلح، screeners احتمالی که در فرآیند انتخاب نفوذ داشتند، در نظر گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The judges thought that we, the Peace Corps volunteers, had turned these guys on.
[ترجمه گوگل]قضات فکر می‌کردند که ما، داوطلبان سپاه صلح، این بچه‌ها را زیر پا گذاشته‌ایم
[ترجمه ترگمان]داوران فکر کردند که ما داوطلبان سپاه صلح، این افراد را به این طرف و آن طرف تبدیل کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I met a couple of Peace Corps volunteers who walked a kilometre each morning to fetch water.
[ترجمه گوگل]من با چند نفر از داوطلبان سپاه صلح ملاقات کردم که هر روز صبح یک کیلومتر پیاده روی می کردند تا آب بیاورند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از داوطلبان سپاه صلح را ملاقات کردم که هر روز صبح یک کیلومتر راه می رفتند تا آب بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Peace Corps provided an opportunity for an escape, a chance for further exploration, a moratorium before final commitment.
[ترجمه گوگل]سپاه صلح فرصتی برای فرار، فرصتی برای اکتشاف بیشتر، توقف پیش از تعهد نهایی فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]سپاه صلح فرصتی را برای فرار فراهم آورد، فرصتی برای اکتشاف بیشتر، مهلت قانونی قبل از تعهد نهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Peace Corps Volunteers were a study in contrast.
[ترجمه گوگل]در مقابل، داوطلبان سپاه صلح یک مطالعه بودند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان سپاه صلح در عوض یک مطالعه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Peace Corps defenders argue this harsh analysis underplays the potential benefits to civil society from computers and the internet.
[ترجمه گوگل]مدافعان سپاه صلح استدلال می کنند که این تحلیل تند مزایای بالقوه رایانه و اینترنت برای جامعه مدنی را کمرنگ می کند
[ترجمه ترگمان]مدافعان سپاه صلح مدعی هستند که این تحلیل سخت منافع بالقوه جامعه مدنی را از رایانه و اینترنت تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Peace Corps officials made no comment to the press.
[ترجمه گوگل]مقامات سپاه صلح هیچ نظری به مطبوعات ندادند
[ترجمه ترگمان]مقامات سپاه صلح هیچ توضیحی در مورد مطبوعات ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And this for my money is what Peace Corps is all about.
[ترجمه گوگل]و این برای پول من چیزی است که سپاه صلح در مورد آن است
[ترجمه ترگمان]و این برای پول من همان چیزی است که سپاه صلح در مورد آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are defeating the purpose of the Peace Corps and they are unhappy.
[ترجمه گوگل]آنها هدف سپاه صلح را شکست می دهند و ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف سپاه صلح را شکست می دهند و آن ها ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is the place where the Peace Corps was started.
[ترجمه گوگل]اینجا جایی است که سپاه صلح شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]اینجا مکانی است که سپاه صلح آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Former Peace Corps volunteer Jeff Rose heads the Full Belly Project.
[ترجمه گوگل]جف رز، داوطلب سابق سپاه صلح، سرپرست پروژه شکم کامل است
[ترجمه ترگمان]داوطلب سابق سپاه صلح، جف رز سرپرستی پروژه را به عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• volunteer organization sponsored by the u.s. government in which people work worldwide to promote education health agriculture and industry
in the united states, the peace corps is an organization that sends young people as volunteers to help with projects in developing countries.

پیشنهاد کاربران

peace corps ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: سپاه صلح
تعریف: سازمانی دولتی متشکل از جوانان داوطلب امریکایی که جان. اف. کندی، رئیس جمهور وقت امریکا، در مارس 1961 برای کمک به کشورهای جهان سوم تأسیس کرد

بپرس