1. peace and order were finally restored in the town
بالاخره دوباره نظم و آرامش در شهر برقرار شد.
2. peace be with you
سلام بر تو (شما)،درود،الهی قرین صلح و آرامش باشی
3. peace shall efface the memory of this terrible war
صلح خاطره ی این جنگ وحشت زا را خواهد سترد.
4. peace talks were recessed until next week
مذاکرات صلح تا هفته آینده تعطیل شد.
5. peace terms were dictated to the defeated germany
شرایط صلح به آلمان شکست خورده تحمیل شد.
6. peace treaty
پیمان صلح
7. peace versus war
صلح در مقایسه با جنگ
8. peace was preceded by long negotiations
پس از مذاکرات طولانی صلح شد.
9. peace be with you!
(قدیمی) خداحافظ !،بسلامت !
10. a peace march
راه پیمایی برای صلح
11. a peace of 50 years
یک دوران صلح 50 ساله
12. a peace offer
پیشنهاد صلح
13. a peace treaty
پیمان صلح
14. honorable peace terms
شرایط صلح شرافتمندانه
15. inner peace
آرامش باطنی
16. international peace and concord
صلح و توافق بین المللی
17. inward peace
آرامش درونی
18. lasting peace
صلح پایدار
19. the peace of sky and mountain
آرامش آسمان و کوه
20. the peace of the woods
آرامش جنگل
21. the peace prize along with its diploma was presented to her
جایزه ی صلح به همراه گواهی نامه ی آن به او تقدیم شد.
22. the peace talks lasted two weeks
مذاکرات صلح دو هفته طول کشید.
23. at peace
1- در حال صلح،فارغ از جنگ 2- آرام،درآرامش،آسوده
24. in peace
در صلح،در صلح و صفا،باآسودگی
25. make peace
1- صلح کردن،به جنگ پایان دادن 2- آشتی کردن
26. a great peace rally
فراخوان بزرگ برای صلح
27. a separate peace treaty
قرارداد صلح جداگانه
28. a stable peace
صلح پایدار
29. an ignominious peace treaty
قرارداد صلح ننگ آور
30. now that peace reigns over the night
اکنون که آرامش بر شب حکفرماست
31. steps toward peace
گام هایی به سوی صلح
32. the contained peace of that village
آرامش مطبوع آن دهکده
33. the offered peace plan was rejected
طرح صلح پیشنهاد شده رد شد.
34. they signed peace in the spring of 1918
آنها در بهار 1918 قرارداد صلح را امضا کردند.
35. disturbing the peace
به هم زدن نظم و آرامش همگانی،اختلال نظم
36. keep the peace
نظم عمومی را حفظ کردن،نظم و قانون را رعایت کردن
37. make one's peace with
آشتی کردن با،از در صلح درآمدن
38. an island of peace and tranquility in an ocean of conflict and war
سرزمین صلح و آرامش در اقیانوسی از کشمکش و جنگ
39. exploratory discussions about peace
مذاکرات مقدماتی درباره ی صلح
40. his longing for peace and solitude
آرزوی او برای آرامش و تنهایی
41. i like the peace and quiet of that farm
از آرامش و سکوت آن روستا خوشم می آید.
42. our dreams of peace were smashed for ever
خواب و خیال های ما در مورد صلح برای همیشه تباه شد.
43. progress in the peace talks is rather promising
پیشرفت مذاکرات صلح امید بخش است.
44. the resumption of peace talks
از سرگیری مذاکرات صلح
45. they live in peace and harmony
آنان در صلح و صفا و هماهنگی زندگی می کنند.
46. to live in peace and tranquility
در صلح و آرامش زیستن
47. to sue for peace
درخواست صلح کردن
48. a conference on world peace
همایشی درباره ی صلح جهانی
49. a fifty-year period of peace
یک دوره ی صلح پنجاه ساله
50. a forceful plea for peace
لابه ی موثر برای صلح
51. a threat to world peace
تهدیدی به صلح جهانی
52. god is my only peace
خدا یگانه آرامبخش من است.
53. he wanted to make peace but some hard- liners were against it
او می خواست صلح کند ولی برخی طرفداران سختگیری و خشونت،مخالفت می کردند.
54. her father rests in peace
پدرش به رحمت ایزدی پیوسته است.
55. hollow requirements that encumbered peace negotiators
الزامات پوچی که دست و پای مذاکره کنندگان صلح را بسته بود
56. in the train of peace came industry and the arts
به دنبال صلح،صنعت و هنر پدید آمد.
57. let us walk in peace
بگذارید روش صلح آمیزی داشته باشیم.
58. local wars imperil world peace
جنگ های محلی صلح جهانی را به خطر می اندازند.
59. the abragation of the peace treaty
لغو قرارداد صلح
60. the conclusion of the peace treaty
بستن قرار داد صلح
61. the outlook for a peace treaty is not promising
احتمال (عقد) قرارداد صلح نویدبخش نیست.
62. the thorny road to peace
راه پر مانع رسیدن به صلح
63. these events preclude the peace agreement from being signed
این رویدادها مانع عقد قرار داد صلح می شوند.
64. hold (or keep) one's peace
سکوت کردن،دم برنیاوردن
65. a tense period of illusory peace
دوران پرتنش صلح واهی
66. he is now resting in peace
او اکنون فوت کرده است.
67. he steered the country toward peace and prosperity
او کشور را به سوی صلح و رونق رهبری کرد.
68. in order to promote world peace
به منظور گسترش صلح جهانی
69. in the interest of world peace
به خاطر صلح جهانی
70. people want to live in peace and quiet
مردم می خواهند در صلح و آرامش زندگی کنند.